خانوما خیلی دلشکستم نامزدم ب التماس و ناله های من گوش نداد رفت بهش گفتم نرو من بدون تو نمیتونم اما رفت میگف مادرم راضی نیست مادرم تورو نمیخاد دیگ من نمیتونم رو حرف مادرم حرف بزنم غرورمو همه چیمو زیر پا گذاشتم ولی اون گوش نکرد و رف الان اصلا حالم خوب نیست انگار دارم دیونه میشم خاطراتش داره دیونم میکنه
به نظرم خوب شد که این اتفاق افتاد کسی که اینقدر حرف مادرش براش مهمه همون بهتر که بره اگه ازدواج میکردی فردا همون مادر شوهرت هی تو زندگیت دخالت میکرد بعد دیگه زندگیت سیاه میشد و شاید حکمتی تو کار بوده که این اتفاق افتاده صبور باش و برو دنبال یکی که لیقت تو رو بیشتر از اینا داشته باشه تو رو تاج سرش بکنه
هزار تا از اون بهتر هست تو دنیا خوب چشمات و وا کن و ببین باور کن از اون قشنگ ترشم هست اصرار نکن بهش مغرور میشه اینجوری دیگه زندگی با اونم ب دردت نمیخوره چون هر وقت مشکلی پیش بیاد و گله کنی میگه ک خودت ب پام افتادی اینجوری مجبوری ک هر زندگی ک اون برات تعیین میکنه رو قبول کنی حق ن اوردن و اظهار نظرم نداشته باشی تو زندگی. خب رفته ب سلامت . همه چیو بسپار ب زمان گذر زمان همه چیو درس میکنه خودت ایندتو بساز