چیزایی از دهنم میپره ک نباید اصلا اینطور شه
مثلا میتونم درمورد یه چیز ک ازم سوال میکنن دروغ بگم ولی واقعیتش رو میگم ک درواقع ب کسی مربوط نیس ولی انگار من با این جمله بیگانم چون طرف درمورد چیزی سوال میکنه یا حرفی پیش میاد من اسرارم رو زود فاش میکنم اون لحظه ها میتونستم مثلا ب جا این ک اسرارمو فاش کنم دروغ مصلحتی بگم ولی این کارو نکردم🤦♀️
از خودم بدم اومد ک پشت سرهم اسرارمو فاش میکنم نمیتونم جلوزبون لامصبمو بگیرم و برا چن ثانیه هم شده عقلمو ب کار بندازم🤦♀️😣
از من ساده تر هست اخه😒
الانم دارم خودمو سرزنش میکنم
انگار مثلا دروغ میگفتم طرف میفهمید صاف راستشو گفتم ک مربوط ب اسرارم بود🤦♀️😣😓
کسای دیگ ب جز من تو اینجور مواقع عاقلانه تصمیم میگیرن و حرف میزنن اینم از من🤦♀️🤦♀️🤦♀️🙁🙁
از دست خودم عصبانیمم ناراحتم 😖
دوس دارم زمان ب عقب برگرده و اونا اسرارمو نمیدونستن
کلا ایرادهای زیادی دارم باید رو خودم خیلییی کار کنم
هنوز موضوعو ک ب بابام گفتم اونم سرزنشم کرد و من خیلی بیشتر از دست خودم عصبانی و ناراحت شدمم
بابام گف ک ازتو ساده تر ندیدم😢خیلی ساده لوحی
هیچی نمیشی اگ اینطوری ادامه بدی و حالاحالا درس بشو نیستی😭😭 کاش زرنگ بودم نه ساده
چ طوری خودم رو محکم کنم و اینجوری ساده و ضعیف نباشم؟میخوام دیگ این اتقاقا پیش نیاد