خواب انقد بد اخه خواب دیدم تو حیاط خالم اینا که یکمم شبیه خونه بابا بزرگ شوهرم بود یدونه مار کبری هی میچرخه بعد بابام میخواد بگیرتش ماره افتاد دنبال من بابامم پشت سرش که بگیرتش بابام گه گرفتش از سرش گرفت که نتونه نیش بزنه بعد خفش کرد برد جلودر انداختش تو جوب درم بست رفت دو ثانیه بعدش دیدم ماره چنان زنده شد مثله یه گربه وحشی از تو جوب بلند شد در یک لحضه مثله گرگ از در اومد بالا اومد دست منو گاز گرفت انگار که ماره نیش زد بعد چند ثانیه بعد که انگار مردم روحم داشت میدید دیدم که سه چاارتا گربه تو شکل گرگ از در اومدن بالا رفتن جنازمو توردن خدایا خودت ر خیر کن دارم میمیرم این چی بود