ممنون ❤️
در مورد نامزدم میگم . ایشون خواستکار من بود و چون ظاهر و شخصیت و حتی شغلش مورد پسند من نبود، و از طرفی هم خودم کسی دیگه ای رو دوست داشتم و متاسفانه جدا شدیم و حالم خوب نبود . دوبار محترمانه جواب رد دادم ولی این اقا کوتاه نیومد و اینقد رفت و اومد و پیغام داد و کادو گرفت و محبت کرد که کم کم مهرش به دلم افتاد و نامزد شدیم.
حالا مشکلات من با ایشون
من شخصیت خیلی زود جوش و احساساتی دارم . برام مهمه که توی زندگی زناشویی در مورد مشکلات صحبت و بحث کنیم تا به نتیجه برسیم ولی ایشون از بحث فراری هست و تنها کاری که میکنه سکوت هست و چند روز بیخبری . هر موقع ما سر یه موضع ساده اختلاف نظر داشتیم اینقد بی تفاوت رفتار کرده که من طاقت نیاوردم و کار به قهر و دعوا کشیده .
مشکل دومش دوستاش هستن. به دوتا از دوستای صمیمیش اجازه میده در مورد زندگی ما و شخص من نظر بدن ، بارها اومده گفته دوستم میگه از این بهتر واسه تو زیاده ولش کن . یا حتی حرفای بدتر .
مشکل سوم که تازگیا فهمیدم اینه که ایشون توی آخرین دعوا بهم گفت من توی سن پنج شیش سالگی از طرف پسر همسایه مورد آزار و اذیت ج قرار گرفتم و بعد از اون اتفاق توی دنیای تاریک و تنهایی بزرگ شدم و برای همین از بحث کردن بیزارم . حتی با خانوادش هم رابطه گرمی نداره و به شدت از باباش شاکی هست همیشه . دلیل هم اینه که بین اون و خواهرش فرق گذاشته همیشه .
کلا برای دیدنم شور و شوق نداره حتی توی مسایل زناشویی هم شوقی نمیبینم .
تعجبم از اینه که آدمی که اونقدر برای داشتن من خودشو به زحمت انداخت الان چرا اینقد بی تفاوت سرد هست ؟
فقط میگه اگه جدا شی ازم . باعث شدی که یه پسر سالم و سر به راه تبدیل بشه به کثیف ترین مردی که با احساس همه ی زنا بازی کنه و لهشون کنه .