همیشه سعی کردم قهرمان زندگی خودم باشم ولی راستش دیگه کم آوردم دیگه خسته شدم انگیزه دارم ولی توان ندارم قدرت ادامه دادنو از دست دادم
تنها نیستم ولی بدجوری احساس تنهایی میکنم
مدتهاست روح از تنم پر کشیده و من تبدیل به یک جسم متحرک شدم که شرطی شده و فقط روزمرگی میکنه کوتاه بگم تکرار مکررات ...
طعم گسي دارد اين شرايط من
اما ابراز تاسف نمي كنم
با اين وجود
چيزهاي مجهولي
گريبانم را رها نمي كنند