دیوانه ام کرده از سرکار اومدش براش چای ریختم خوردش ..بعدبهش گفتم چرا مایع نخریدی نداشتیم خب ..گفت زر نزن بروگمشوهر روزیه چیزی میگی میخرم ...گفتم وظیفه توبایدبخری ..گفت میخوام طلاقت بدم خسته شدم دیگه برو گوشی توبیاربه بابات زنگ بزنم گفتم برو وردار بغل دستش لیوان بود محکم سمت من پرت کرد من تواشپزخانه بود خوردبه دیوار پودر شد ..بچه ام اینقدر ترسیده بودکه نفسش بالانمیاومد ..منم گفتم تو روانی هستی ازبچه گی الکل میخوردی تا الان میخوردش 35سالشه زندگی اولش به خاطر عرق بوده طلاق گرفته با یه بچه . نمیدونستم حالا که بچه ام 2سال هم نداره همه چیزشو فهمیدم ..یعنی دارم از دستش روانی میشم نمیدونم چیکار کنم ...ببخشید خلاصه کردن اینقدر که عصابم بهم ریخته الانم بچه رو ورداشت رفت خانه مادرش ...نمیدونم چیکارکنم الان با یه بچه ..منم زندگی دومم هستش 22سالمه ازش دیگه خسته شدم ...تاحالا خیلی دعوا کردیم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
🌼خدایا هر چیزی به وقتش برای آدمها قشنگه🌼 ...به هر کس هرچیزی رو که میخواد همون زمانی بده که آرزوشو داره.خلاصه بگم مصلحتت رو با آرزوهای آدما یکی کن،اونا کسی رو جز تو ندارن.مرسی❤️
جان مادر بعد از ۴ سال انتظار آمدی 😍خداوندا به کدامین ثواب مرا لایق زیباترین احساس،بزرگترین نعمت و با شکوه ترین لحظات دانستنی.... خداوندا بگذار در این احساس زیبا بمانم ،بگذار شاهد تولد دوباره خویش باشم ....بگذار آرام باشم ...ب کدامین ثواب مرا اینگونه عاشق کردی ...فاش میگویم این حس را تاکنون لمس نکرده بودم ...اینگونه عاشقی کردن را خودت ب من آموختی...احساس خودت ب تمام بنده هایت ...آری حس مادری ام را میگویم
موقع ازدواج از همسر سابقش تحقیق نکردی ک علت جداییشون چی بوده
جان مادر بعد از ۴ سال انتظار آمدی 😍خداوندا به کدامین ثواب مرا لایق زیباترین احساس،بزرگترین نعمت و با شکوه ترین لحظات دانستنی.... خداوندا بگذار در این احساس زیبا بمانم ،بگذار شاهد تولد دوباره خویش باشم ....بگذار آرام باشم ...ب کدامین ثواب مرا اینگونه عاشق کردی ...فاش میگویم این حس را تاکنون لمس نکرده بودم ...اینگونه عاشقی کردن را خودت ب من آموختی...احساس خودت ب تمام بنده هایت ...آری حس مادری ام را میگویم