2777
2789
عنوان

داستان زایمان سخت من

| مشاهده متن کامل بحث + 1740 بازدید | 62 پست

مامانم و مادر شوهرم اومدن همه گریه میکردن بستری شدم کلی ازمایش ازم گرفتن و گفتن فردا دوباره ازت سونو میگیریم

ئاخ دونیا پیرت کردم.هه ناسه کانم هاکان و ژیکان

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منم که تا صبح که گریه کردم فردا سونو گرفتن اون دکتر که سونو گرف خیلی اقا بود گف اصلا جا نگرانی نیس و خیلیم سالمه بیا این دست و ...همه جاشو نشون داد. گف نمیتونم دقیق بگم چن کیلوه فقط میدونم ۲.نیم بالاتره

ئاخ دونیا پیرت کردم.هه ناسه کانم هاکان و ژیکان

دکتره اومد ج رو دید گف خب مشکلی نیس برو زایشگاه از تعجب شاخ در اوردم گفتم منکه هنوز وقت دارم و درد ندارم ۳۷ هفته بودم گف نه وقتته رحمت یه سانت باز شده

ئاخ دونیا پیرت کردم.هه ناسه کانم هاکان و ژیکان
مامانم و مادر شوهرم اومدن همه گریه میکردن بستری شدم کلی ازمایش ازم گرفتن و گفتن فردا دوباره ازت سونو ...

توخواکچه کورد کمه زوزوتایپ که ،ده ی اگروتیان مردیه چون وتیان شوکی دواره به رو ،اشیا هه راولحظه عملتیان کردایه 

ولی یه کم خود را به (خریت )زدن برای موندگاری رابطه نیازه،،،نمیشه همش فهمید وبه روآورد.... 

خلاصه با پای خودم رفتم یه استکان چایی زعفران بهم دادن دردام شروع شد وااای اونم چه دردی بعدش ی پرستار اومد گف میخوام کیسه ابتو پاره کنم با سیخ هرکاری کرد نتونست بعد اون خونریزی کردم اونم خونسرد گف پاره نمیشه و رفت

ئاخ دونیا پیرت کردم.هه ناسه کانم هاکان و ژیکان
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  12 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش