من عقدم خواهر شوهرم و مادرشوهرم تو یه ساختمان هستن امروز مادرشوهرم نذری داشت زنگ زدم بهم گفتن برم شوهرم اومد دنبالم رفتیم خونشون اش رو چون خونه مادر شوهرم جا نبود خونه خواهر شوهرم داشتن میپختن جاریام و چن نفر همه رفتن خونه خواهر شوهرم خواهر شوهرم اومد گفت دوست ندارم تا دعوتت نکردم بیایی خونمون بعد ماه محرم صفر دعوتت میکنم منم هیچی نگفتم گفتم باشه بعدش جریانو برا شوهرم گفتم شوهرمم نرف موند پیش من مادر شوهرم اومد گفت بیا پ چرا اینجا نشستین بیایین پایین منم نرفتم شوهرمم نرفت بعد پدر شوهرم اومد بعدم جاریام اومدن گفتن بیا بازم نرفتم بهونه کردم آخر دستم که باز مادرشوهرم اومد گفت بیا گفتم بعضیا خرافاتین بعد ماه محرم صفر میام بعد شوهرم رفت یکم با خواهرش بحث کرد اونم گفت برو بیارش شوهرم اومد دنبالم نرفتم گفتم خودش گفت نیا منم نمیرم خونش یکم نشستم خونه مادرشوهرم بعدم اومدم خونمون به نظرتون بعدا که دعوتم کرد برم یا نه چکار کنم