خیر سرم دو روز پیش اومدیمشهرمون شوهرم اومد دنبالم که یهویی دستم خورد به جیبش. شلوارش نخنه. یه چیزی تو جیبش بود کوچولو زودی دستشو گداشت رو جیبش چون مامان بابام بودن چیزی نگفتم بعد دیدم تو رانندگی یواشکی انداخت کنار زیر صندلیش وقتی پیاده شدم رفتم درو باز کردمو برداشتم و بهش گفتم تکلیفمو مشخص میکنم باهات. تریاک یا نمیدونم شیره بود بعد زنگ زد هوچی دراوردن که تو چقد فصولیو به همه چی کار داریو ابروادمو میبری