اوایل که ازدواج کردم شوهرم مثل بت من رو می پرستید نظراتم براش مهم بود ناراحتی و شادیم براش مهم بود ولی الان تا بتونه تحقیرم میکنه همش میگه تو که نمیفهمی تو احساساتی ای تو نمیتونی مصلحت زندگی رو بفهمی (من لیسانس و فوق لیسانس هر دو رو دانشگاه تهران خوندم) کم مونده به ظاهرم دیگه گیر بده که تعریف از خود نباشه به لطف خدا به زیبایی معروفم. خیلی ازش دارم متنفر میشم فقط بخاطر پسر کوچولوم دووم میارم.
منم نیم ساعتی میشه تو پیچ مامان بنیتا بودم خیلی گریه کردم😭😭😭😭😭
بشين فكر كن ببين علت تغييرش چي بوده
وای تو رو خدا راس میگی؟؟اخه برای چی عوض شده..هنین الان تو تایپیک دیگه ای میگفتم ک چقدر همسرم دوسم داره و مث پروانه دورم میچرخه یعنی ی روزی همسر منم عوض میشه؟؟؟
چرا اجازه میدی تحقیرت کنه؟
چرا خودت رو تو موضع ضعف نشون میدی
جلوش گریه نکن
جلووششش بغض نکن
توانایی هات رو نشون بده
داد زد داد بزن
تا کی میخوای بزاری بهت توهین شی؟ یه دختر روستایی بی سوادم بودی فرق نداشت.باید جدی باشی.جایی که تحقیرت میکنن نمون.بیش از حد احساساتی نباش
منم بیدارم ناراحت انشاالله درس میشه
سلام عزیزم اوووو برا این چیزا گریه میکنی ازاین حرفا توهمه خانواده ها وبین همه زن وشوهرا هست
بنظر من بهش محبت کن همه مردا مثل همن هر چی اون بد رفتار کرد تو خوب باش
خودش کم کم درست میشه
عزیزم میدونم سخته
ولی اول سعی کن با زبون چرب ازش بخواه ک بهت احترام بزاره
اگه نشد یه مدت در مقابل این حرفاش بی اهنیت باش
ببین تغییر میکنه
نه بیداریم..توام مسخرش کن بگو تودر حد من نیستی ک به خوام باهات بحث کنم..بهش بگو هرچی ک میگی لیاقت مادرو خواهراتن والا..جدیدا مردا خیلی پرو شدنا نمیدونم از آبوهواست یا چیز دیگه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
