من به اینکه چقدر زود زود داره زمان طی میشه و اکثرا تکراری
چرا دخترم خوابش میاد ولی نمیخوابه؟!!! 😡
به اینکه کی دخترم بزرگ میشه که دیگه رو پا نخابه
من ماماهستم و فروش قرص هم دارم ب بیمارایی ک ز زدن و هنور سفارششون رو قطعی نکردن
به اینکه فردا مهمون دارم باس پاشم خونمو تمیز کنم غذا اماده کنم😑
به این که کاش ابان بود انتقالم مثبت بود یه نفس راحت میکشیدم
به اینکه باردار شدم
و پایان نامم
به این ک فردا برم النگو بخرم
به قیمت ماسک مو🤣
به اینکه آینده چی میشه و کلی کار که در پیش دارم😕
قابلمه دادم همسرم اش نذری امام حسین بگیره.قابلمه گذاسته اونجا.خودش اومده.میترسم قابلمم یکی اشتباهی ببره.اخه قبلاهم اینطور شده.تو فکر قابلمه گرانیتی مشکی نازممِ
به بی کسیم و تنهاییم.به اینکه هیچ کس مامان آدم نمیشه و باید خودم تلاش کنم.خسته شدم ازاینکه توهرمرحله ای اززندگیم به بودن مامانم نیازداشتم ولی نبود.ازهمه چیز ازمجردیم تاالان که دوتابچه دارم حسرت به دلم
اینکه گندی که بابام تو محل کارم زده رو چجوری فردا جمع کنم و کارم به حراست نکشه
ب اینکه آتلیه و تیم عوضیش چرا کارو تحویل نداده و ما دو هفته ديگه از این شهر میریم اما هیچ عکس تحویل نداده خیر ندیده
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
