سلام.من و شوهرم ۴ ساله ازدواج کردیم خب مشکلم کم و بیش داشتیم تقریبا یک ماه پیش دعوامون شد ک پدرشوهرمم درجریانش بود و کلی ناراحت بود حالا چن مدت پیش پدرشوهرم سکته کرده من اونموقع خونه بابام بودم شوهرمم نبود دیگه خلاصه برده بود بیمارستان.قبل ازین اتفاق ما کاملا اوکی بودیم باهم هیچ مشکلی نداشتیم بعد از مرخصی پدرش شوهرم اومد دنبالم و برگشتیم خونه اما بیدلیل اصلا با من حرف نمیزد..اینم بگم ک من رفتم ملاقات پدرشوهرم درحالیکه شوهرم گفت نمیخواد بیای.من رفتم خودمم برگشتم چون واقعا نگران بودم.شوهرم اومد حرف بزنه باهام یه جور ک انگار من خیلی آدم بدیم گفت خب به اولین هدفت که سکته دادن بابام بود رسیدی هدف بعدیت کیه؟!گفت تقصیر تو بوده بابام سکته کرده درحالیکه من گریه میکردم دیگه گفت اینقدر بدی که دلم نمیخواد بخاطرت اعصابمو بهم بریزم و خدا هم حتا تو رو فراموش کرده...منم اینا رو شنیدم خیلی دلم شکست شروع کردم بهش گفتم که تو در حد من نبودی و نیستی گفت من باعث شدم تو به اینجا برسی گفتم از وقتی باتو بودم فقط پسرفت کردم خلاصه منم بدجوری دلش رو شکوندم و حسابی ناراحت شد الان سه چهار روز میگذره و باهام حرف نمیزنه یک دو بار خواستم باهاش بحرفم ک نخواست امروز سالگرد ازدواجمون بود تو کاغذ تبریک گفتم کاغذ رو انداخت اونور منم پیام دادم ک دیگه خوددانی.من تلاشم رو کردم هرچند کار تو هم اشتباه بود.نمیدونم چیکار کنم اصلا تواین ۴ سال اینقدر قهر نبودیم
آها اینم بگم ک میگه تو هیچوقت بحرف من گوش نمیدی چرا گفتم نیا بیمارستان اومدی درحالیکه من هم نگران بودم و هم میدونستم اگر نرم باباش خیلی ناراحت میشه
چون طبقه بالای خونه باباشیم اینکه زیاد میره پایین اعصابمو بهم میریزه...حرصم میگیره اون کنار دست خونوادشه و من دورم
باید بهش فرصت بدی
بذار یکم بگذره
براش توضیح بده
که خانواده اش برات ارزش داره
یه هدیه برا پدر شوهرت بخر
بعدشم همه چیزو تو دعوا نگوووووووو خواهشا
به پدرشوهرت بگو دوباره بگو فک میکنه علت سکته شما تقصیر نه
خیلی پیگیر نشو دیگه... بزار خودش آروم بشه
واقعا نزدیک بودن به خانواده همسر خیلی سخته قشنگ درکت میکنم خدا بهت صبر بده
منم با شوهرم قهرم ولی اصلا دوس ندارم دیگ باهاش آشتی کنم بخاطر پسرم موندم خونش وگرنه ولش میکردم میرفتم تا ب غلط کردن بیفته
اشتباه کردی خواهرم اصلاخودتوکوچیک نکن سرسنگین باش انگاروجودنداره ببخشیداونموقع که میادموس موس میکنه دنبالت الان فکرمیکنه خبریه وقحطی ادمه
