بله دخت همسایمون دو تا بچه داشت یکی دختر که 12 ساله ویکی پسر7 ساله همسرش خیلی بهش اذیت میکرد نمیزاشت جای بره میگفت بای همیشه چادر بپوشی این خلاصه میگفت که تو دادگاه افتاد به پاهام گفت نرو ولی اخر طلاق گرفت الانم که با یه مرد ازدواج کرد که دو تاشونم زنجانین ولی بخاطر کار شوهرش اوایل رفتن شمال بعد الانم حدود یه ماه میشه کوچ کردن زنجان پچه هاشم پدرشون نمیزاره بره خونه مامانش بچه هاشو ببینه بخاطر اکن برادرش میره بچه هاشو میاره یک یا دو هفته میمونن بعد میرن الان دیگه زنه دیگه داره جوون تر میشه دیگه الان کلا با مانتو چیزینا میگرده