2777
2789
عنوان

جاری تو مخی و عقده ای

507 بازدید | 17 پست

جاریم خیلی حسوده و چون خودش حسوده فکر میکنه منم مثل خودشم و همش میخواد حرص منو دربیاره.  همش میگه واااااا مادرشوهرمون چرا تو رو دعوت نمیکنه.  اگه منو دعوت نکنه من نمیرم خونه ش چرا بی دعوت میری؟  یا هی میگه اینا بهت ارزش قاعل نمیشن ولی منو دوست دارن.  یا میگه فلان برای من میکنن به تو نمیکنن. در صورتی که مادرشوهر من فرق بینمون نمیزاره ولی نمیدونم این چه مرگشه که میخواد منو با اونا در بندازه. 

من به شوهرم گفتن آره خیلی ناراحتم که اینطوری بهم میگه.  اونم پاشد رفت کلی لباس و شلوار و....  برام خرید و کادو کرد داد به مادر شوهرم که جلوی اون بده بهم.   وقتی مادر شوهرم کادو ها رو داد بهم قیافه ش دیدنی بود. اونم از حرص داشت سنگ کوب میکرد عقده ای

چیکار میکنه مثلا

خیلی به این جمله روانشناس فکر میکنم که میگفت باور کنید اینایی که میان پیش من و ازم مشاوره میخوان مشکل ندارن اطرافیانشون هستن که مشکل دارن و من واقعا متاسف میشم و درمونده

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

کار شوهرت برام عجیب بود وقتی مطمئنین فرقی بینتون نیست چرا خودتون باعث میشین جاری حسادت کنه و بگه ما ...

چون همه فهمیدن داره با من ور میره دارن دست به دست میدن درستش کنن.  مادر شوهرم میگه مگه نمیگه من واسه اون میکنم برای تو نمیکنم.  اگه چیزی بگه میگم خودت میگی که به تو همش دارم همه کار میکنم خوب یه دفعه هم مال این عروسم کنم پس عیب نداره

باعث شده همه ازش متنفر شن و بهش بی اعتماد باشن.  به من میگه چرا جمعه صبحا نمیای خونه مامان.  مامان منو واسه صبحانه ی جمعه همیشه دعوت میکنه.  تو را چرا دعوت نمیکنه.  بعد که من پنج شنبه خونه ی مادر شوهرم بودم دیدم خودش زنگ میزنه و میگه من صبح میام صبحانه.  به مادر شوهرم که گفتم اینو میگه.  گفت به خدا من یه بارم بهش نگفتم صبحانه بیا 

من عاشق چیزای قدیمی ام.  مادر شوهرم برام از این سماور قدیمی ها خریده بود یکی هم برای اون خریده بود که فرق نزاره.  بعد که اومد دید خونه ی ما هم از اون خریده آورده,  قیامت کرد که چرا مال من خریدی به اینم خریدی.  شوهرمم حرصش در اومد گفت بیچاره مامان چون میدونست مری اینو دوست داره براش خرید.  برای تو هم خرید که دق نکنی از حسودی

نوشتم کاراشو

چه دو بهم زنیه 

اصلا باهاش درگیر نشو وگرنه دودمانتو به باد میده الکی

خیلی به این جمله روانشناس فکر میکنم که میگفت باور کنید اینایی که میان پیش من و ازم مشاوره میخوان مشکل ندارن اطرافیانشون هستن که مشکل دارن و من واقعا متاسف میشم و درمونده
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792