امشب بی خواب شدم و یاد دوستم مرضیه افتادم، فکر کردم که چرا الکی زندگیش خراب شد، همه ماجرا واقعی هست، شاید برای بعضی از ما درس عبرت بشه که از سر غرور و لجبازی و احساسات زودگذر تصمیم نگیریم
اگه کامل ننوشتی بگو برم.... حال ندارم هی ب روز رسانی بزنم فقط کلمه (خب) رو ببینم 😁
فقط 14 هفته به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
من رویایی دارم... رویایی از جنس آزادی✌️ آزادی یعنی پول ایرانم ارزش داشته باشه... آزادی یعنی شبا با خیال راحت خوابمون ببره بدون این که غصه بخوریم صبح قرار چی گرون بشه.... آزادی یعنی داروهایی که برای هموطنام حکم زندگی داره هرلحظه و هرجا بدون دغدغه مالی پیدا بشه.... اگه منظورم از آزادی، حجاب بود ک حجابمن به بابام و شوهرمم مربوط نیست بقیه که جای خودشون😊✌️❤️
من از زمان دبیرستان با مرضیه دوست بودم، مرضیه دختری قانونمند، بسیار تمیز و مرتب، و خیلی مغرور بود طوری که اگر از کسی ناراحت می شد امکان نداشت اونو ببخشه، پدرش کارگر روزمزد بود، اما بسیار تمیز و مرتب لباس می پوشید، درسش متوسط بود و خیلی هم هنرمند و کدبانو بود