یکی از آشناها ۱۴ سال از زنش کوچیکتره. خیلی کم سن بوده که خام یه خانوم ۳۸ ساله میشه و اون خانوم هم از بچگی و خامی اون پسر استفاده میکنه و میگه هر موقع ازم ناراضی بودی طلاقم بده.بعد از ۹ ماه پسره از دست رفتارای زنه خسته میشه و میخواد جدا شه که میفهمه زنه بارداره. به خاطر بچه ۱۶ سال یه زندگی فلاکت بارو ادامه میده. چون اون خانوم علی رغم حرفای روزای اولش فقط نق زده و خورده خوابیده و هیچ جوره حتی از نظر جنسی نتونسته شوهرشو راضی کنه. حتی خونه داری هم نمیکنه.حالا بعد از اینهمه مدت آقاهه تصمیم گرفته جدا بشه و با یه خانومی هم اشنا شده و مدتیه با هم هستن. الانم میخواد جدا شه ولی زنه میره رو مخ بچه شون که الان ۱۵ سالشه و مانع میشه. به نظر شما این اقا باید چه جوری خودشو از این زندگی خلاص کنه. در ضمن سال هاست که هیچ رابطه ای بینشون نیست.