مادرم با تبعیض هاش بهترین روزهای زندگیمو خراب کرد.امیدوارم یه روز درد وجودمو بکشه.بارها زندگیم تا جدایی رفت.خستم از خونوادم
عزیزم خدا مادرت رو هدایت کنه و دلتو آروممم کنه
عزیزم من بخاطر همین کارهای مامانم نزدیک هشت ماهه باهاشون کلا قطع رابطه کردم
الان دیگه راحت زندگی میکنم
پس طعنه خانواده شوهرو چیکار میکنید
"رنج نبايد تو را غمگين كند"
اين همان جايی ست كه اغلب مردم اشتباه ميكنند...
رنج قرار است تو را هوشيار تر كند؛ چون انسانها زمانی هوشيارتر ميشوند كه زخمی شوند، رنج نبايد بيچارگی را بيشتر كند.
رنجت را تنها تحمل نكن؛ رنجت را درک كن...
اين فرصتی ست براى بيداری،
وقتی آگاه شوی
بيچارگی ات تمام ميشود...
اگر كه به جاى محبتی كه به كسی كرديد از او بی مهری ديده ايد، مأيوس نشويد،
چون برگشت آن محبت را از شخص ديگری، در زمان ديگری، در رابطه با موضوع ديگری خواهيد گرفت.
شک نكنيد!
[QUOTE=102614067]یعنی چی به این زودیا برنمیگردی؟[/QU
خواهرم چندماه بعد عروسیش اومد ایران سربزنه به خونوادش🙄🙄🙄 انقدر اذیتش کردن دعوا شد بابام گفت حالا که دیگه داری میری مطمئن شو به این زودیا دیگه ایران نمیای
مامانم با ازدواج من مخالف بود بخاطر تعداد سکه.ولی همسر من مرد خیلی خوبیه چون خلاف میلش ۱۱ سال پیش با این مرد ازدواج کردم دارم تاوان میدم.خواهر کوچیکم چون باید پول جهیزیه رو بهش میدادن و کادوی عروسیشو و ندادن و زدن زیرش چون خسیسن حالا با ما دو تا مشکل دارن.
عوضش خواهر بزرگم یه بار طلاق گرفت دوباره ازدواج کرد و کلی مشکلاتی که همیشه خونواده درگیرش میشدن اما نور چشمیه مامانمه و نونش تو روغنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
