انگاردیگ اون دختر بچه ای ک با ی شاخه گل حالم خوب میشدو عاشقترتو وجودم مُرده
شوهرم اخلاقش بهترشده
ولی چ فایده ک دیگ من نمیتونم دوسش داشته بتشم
ازاین زندگی خستم
ازمشکلاتشو
آرزوهایی ک تواین زندگی هیچوقت ب واقعیت نمیرسن
دیگ هیچکس و توزندگیم نمبخام
لزشوهرم متنفرم من ک ی روز دیوانه وار دوسش داشتم پای همه چیش موندم الان دیگ حتی مهربونیاشم نمیخام
خدایامن چم شده چرا هیچی حالموخوب نمیکنه
توروخدااگ کسی مث من بوده و راه حلی پیدا کرده بامنم ب اشتراک بزاره خیلی بش احتیاج دارم