اقا من بچه مخستهههه خسته بود ۷ماهشه شیر میخواست ک بخوابه امشب گفتم بزار رو تخت خودم بهش شیربدم بعد جا بجاش میکنم
شیرخورد خوابید ۲minبیشتر طول نکشید ک از کنارش بلندشدم رفتم باشوهرم حرف زدم گفتم برمی کاسه عدسی ک واسه بچه گذاشتم خودمم بخورم بلندشدم رفتم اشپزخونه اقایهووسط حرف زدن شوهرم مثل بمب تو دلم گفتم نکنه بچه بیدارشه ۴دستوپام تازه یادگرفته بیادسمت تخت خواب..یهو عین چی بدو رفتم سمت اتاق شوهرمم گفت چیشد گفتم بچه بیدار نشه تا رسیدمممم دیدم وای بیدار شده اومده لبه تخت ی دستشو داره میبره بیرون تخت ک با کله بیادپایین کفشم سرامیک نه فرشی نه چیزی پافم جلو تخت بود راه نداشت ک بیفته کج بشه قشنگ دورازجون گردنش...😭😭😭😭😭😭کاسه عدسی رو ریختم کف زمین بلندش کردم خیییلی ب مووووقع بود اومد ک بیفته رو زمین با دستو پا همه چی گرفتمش فقط از ترس گریه کرد خیلی حس بدی بود اخطار اول مراقب جای بچه باشید حتی واسه۱ثانیه ..اخطار دوم قدر مادرانونو بدونیم تو این ی لحظه قندمافتاد حساب کنید ک مادرامون......
پ.ن
طبق معمول شوهر😖😖😏😏😏حوااااست کجاااست 🤬🤬🤬