2777
2789
عنوان

کسی هست بچه کوچیکشو گذاشته باشه خونه و کلا رفته باشه؟

| مشاهده متن کامل بحث + 652 بازدید | 51 پست

من میخواستم اینکارو بکنم 

۲ ساعت بچمو گذاشتم خونه ی مادر خودم 

بعدش که دیدمش یه جوری بغلش کردمو گریه میکردمو قربون صدقش میرفتم که بابامینا ناراحت شدن 

میگفتن بخدا ازش خوب مراقبت کردیم 

نمیدونستن توو دل من چه خبره 

دیدم نمیتونم اصلا 

اولش نخاستم نقطه ضعف دست شوهرم بدم بچه رو انداختم بجونش و در رفتم .التماس میکردا😂😂😂

من ادا ادم مغرور در میاوردم ک خوب و روبراهم اما تا قطع میکردم اشکام تندتند میومد و شدید دلتنگ بچم بودم خلاصه شش ساعتی تحمل کردم

آرزو کنمت؛براورده شدن بلدی؟؟؟🤗

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

این مادر شوهر من ول کن من نیست بچه ها جوری رفتار میکنم انگار مادر اصلی بچم اونا هستن و من فقط پرستار و کنیز بچه

هنرمندم خیلی مهربونم و عاطفی دوست داشتم سرنوشتم جور دیگه ای رقم میخورد با یه نفری که لیاقتمو داشت ازدواج میکردم.تا آخر عمرم فقط باید تو حسرت، زندگی کنم و بمیرم.خیلی سخته که فقط یکبار حق انتخاب داشته باشی خیلی
راستش من خیلی از اذیتهای مادر شوهر و خواهر شوهر و تو سر خوریای شوهرم از اونا خسته شدم در مورد لباس پ ...

ارع از دست مادر شوهرم پسرمو گذاشتم رفتم  بچه رو بذار حتمن تا قدرتو بدونن بيان برت گردونن

راستش من خیلی از اذیتهای مادر شوهر و خواهر شوهر و تو سر خوریای شوهرم از اونا خسته شدم در مورد لباس پ ...

اوه بابا خب بجنگ هرچی گفتن لج کن من زیاد کردم تا چششون دراد

آرزو کنمت؛براورده شدن بلدی؟؟؟🤗
راستش من خیلی از اذیتهای مادر شوهر و خواهر شوهر و تو سر خوریای شوهرم از اونا خسته شدم در مورد لباس پ ...

ولی راهش این نیست سره بچت تلافی کنی وبزاریش بری.بهش فکرم نکن

شش ساعت؟! من دوماه 

چیکار میکردی این دو ماه چطوری دووم آوردی

هنرمندم خیلی مهربونم و عاطفی دوست داشتم سرنوشتم جور دیگه ای رقم میخورد با یه نفری که لیاقتمو داشت ازدواج میکردم.تا آخر عمرم فقط باید تو حسرت، زندگی کنم و بمیرم.خیلی سخته که فقط یکبار حق انتخاب داشته باشی خیلی
ارع از دست مادر شوهرم پسرمو گذاشتم رفتم  بچه رو بذار حتمن تا قدرتو بدونن بيان برت گردونن

یه بار گذاشتم رفتم نه تنها نیومده بلکه میگن کاش نمیومدیم دنبالت خودمون بزرگش میکردیم شوهرمم پشیمونه وشدیدا دارن بدرفتاری میکنن

هنرمندم خیلی مهربونم و عاطفی دوست داشتم سرنوشتم جور دیگه ای رقم میخورد با یه نفری که لیاقتمو داشت ازدواج میکردم.تا آخر عمرم فقط باید تو حسرت، زندگی کنم و بمیرم.خیلی سخته که فقط یکبار حق انتخاب داشته باشی خیلی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792