برادر بیشعور من

بابات حسابش با داداشت جداس.

بندازش بیرون یعنی چی خانوادت ناراحت میشن خانواده الانت تو شوهرتو بچتن،بعد اون اگه واسه تو شوهرت اتفاقی بیوفته اوانا میان کمک؟طفلک شوهرت هیچی نمیگه؟خیلی دلش بزرگه،دیوانه ایی اگه فکری به این وضعت نکنی

بعنی دارن تلافی پولی که واست خرج کردن رو دربیارن 

رودربایسی بذار کنار تو غر بزن سرش .اخرشم بگو میخوام از اینجا بلند شم .تو هم برو فکر خودت باش .منم شهر غریبم ی داداش دارم مث واسه تو .اینا بدرد خودشون میخورن

اسی دختر خاله من ی چی تو این مایه ها بود میگفت شوهر ک کردم خونم شد کاروانسرا واسه داداشم و مامانم و فلان مفت شب یلدا ب جا اینکه بریم خونه مادرمینا اونا میومدن خونه من.منم سکوت میکردم و میگفتم خوش باشیم.شوهرم صبح زود میرفت سرکار تا اخره شب داداشم ساعت دو تازه میومد فیلم نگاه میکرد ملاحظه نمیکرد ک شوهرم صبح باید بره سرکار چند باری بهش تذکر دادم ک صدای تی وی رو کم کن چهارتا فحشم داد.قایم از شوهرم تو جیبش پول میزاشتم ب مامانم میرسیدم حمام نهار و شام شستن لباس و همه چی تو خونم بود شوهرم خم ب ابرو نمیورد تا اینکه شوهرم ورشکست میشه و بدبخت و بیچاره مجبور میشم برم خونه مادرم زندگی کنم قسم میخورم روزگار سگ و اوردن جلوی من و شوهرم و بچم.همون داداش ک پول تو جیبش گزاشتم سر شوهرم داد زد ک چرا حلو بچتو نمیگیری ک اب نریزه رو فرش یا مادرم علنا ب شوهرم و خودم فحش میداد خرج خونه رو میدادیم ولی باز متلک بود ک مادرم و برادرم بهمون میدادن وندون رو جیگر گذاشتم و شد یک سال و نیم بعدش از اونجا رفتیم ک رفتیم میگه الان هفته ای ی بار میرم دیدن مادرم ی ساعت میشینم برمیگردم.اینارو دختر خاله خودم بهم میگفت 

چه ربطی داره وضیفه شون بوده هر پدر مادری برای بچه هاش انجام میده  حتما شما هم استعداشو داری خو برای بردارت خرج کنن که دکتر بشه