راستش من خونواده مذهبی ندارم خودم خیلی مذهبی و ارادتمند اهل بیتم یه برادر دارم با آبجی بزرگم اصلا اهل بیتو قبول ندارن مدام منو عقایدمو مسخره میکنن من همیشه دلخور میشم ازشون
یه شب نشسته بودیم دور هم دوباره بحث این مسائل شد اونا باز شروع کردن اهانت کردن
شبش خواب دیدم برادرم حرم حضرت علی رو داره آتیش میزنه آبجیمم داره تحریکش میکنه بدتر خدا شاهده مثل شیطان شده بود آبجیم منم تو خواب فقط جیغ میزدم و دستای داداشمو میگرفتم و التماس میکردم میگفتم به بچه کوچیکت رحم کن آخه اون موقه بچش تازه دنیا اومده بود