پذیرایی شیرینی،شربت،میوه فصل،چای
چادر پوشیدم،فقط چای من بردم اولش استرس داشتم آبجیم چای ریخت داد دستم
یه گوشه نشستم،بعدم با داماد رفتیم اتاقم صحبت کردیم
توی جمع بزرگترا ساکت و مظلوم بودم
انشاالله خوشبخت بشید
برای منم دعا کن(امضام)
عشقتون پایدار
از بس استرس داشتم دسشویی خونه رو از صبح اجار کرده بودم😂😂
چن نوع میوه بجا شربت ویتامین سی دادیم
شیرینی و ساکت و یه لباس خوشگل و باحجاب پوشیدم
خوب صبحش پاشدم با همسرم نهار رفتیم بیرون (ما دوست بودیم) بعد من رفتم آرایشگاه موهامو براشینگ کردم خونه رو که از یه هفته قبل رسما خونه تکونی کرده بودم میز پذیرایی رو چیدم(میوه، آجیل، شیرینی خشک من از این تارت کوچیکا خریده بودم، قند و....)چایی زعفرونی هم دم کردم چون فصل سرما بود شربت ندادم یه کت تک دکمه صورتی ملایم با یه شلوار طوسی روشن با بادی مشکی زیرش و کفش پاشنه بلند مشکی پوشیدم با یه آرایش ملیح صورتی و اینکه آره خیلی استرس داشتم چون یه جورایی بله برونم بود و تهش نشون دست کردیم
ما که تاحالا تجربه نکردیم😌🤷♀️
بچه ها این مدل لباسا خوبه با شال؟مامانش محجبه نیست زیاد ولی بابا مذهبیه دوست پسرم گفته جلو بابام زیتد باز نباش که بدش بیاد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
