2777
2789
عنوان

زنعموهام بهم گفتن پیر

1061 بازدید | 43 پست

بچه ها من ۲۹ سالمه و مجردم.امروز همه خونه بابابزرگ بودیم.من پام آسیب دیده چند روزه یه کم بد راه میرم و یه کم لنگ میزنم(چیز حادی نیست و با دکتر خوب میشه)

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

زنعموهات بیخود کردن 

به چرت و پرتای خاله زنکی  یه مشت ادم بیکار گوش نده 


اعصاب ندارما 🙄

ناتانائیل ! تنها خداست که نمی توان در انتظارش بود! در انتظارِ خدابودن؛ ناتانائیل یعنی باور نداشتن اینکه او هم اکنون حضوردارد...

وقتی وارد خونه بابابزرگ شدم زنعمو بزرگم بعد سلام جلو همه بهم گفت قبول کن که دیگه پیر شدی(مجردم)...بعدش یه لبخند زدم و رفتم تو جمع نشستم.چند نفر پرسیدن چی شده و اینا یهو زن عموم گفت این حتما باید بره عمل شه...گفتم وا چرا عمل خوب میشه...خیلی دلم شکست با حرفاش

وقتی وارد خونه بابابزرگ شدم زنعمو بزرگم بعد سلام جلو همه بهم گفت قبول کن که دیگه پیر شدی(مجردم)...بع ...

عزیزم

من سنم کم بود 17سالم بود ازدواج کردم(البته الانم سنم کمهها19سالمه😁) تو بدونی چقدر زن عمو هام بهم کنایه زدن

بابای من تو کل فامیل به دختر دوست بودم معروفه عاشق دختراش، بعدا یکیشون گفت بابای تو دختراش زود از سر وامیکنه، و هزارتا حرف بدتر که اونایی زود شوهر میدن تاج گذاشتم که ما نذاشتیم و..... گ

دل منم خیلی شکسته اما گزاشتم خدا خودش جوابشونو بده. 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز