دو سه روز پیش واسم خاستگار اومد و خیلی پسر خوبیه میدونم ک منو میخواد و تو جلسه اول از کل ارزوهایی ک با من داشت میگفت و چن بار بهم گفت ک دوسم داره کلا پسره خوب و معقولی هم هست با بعد باخودم فک کردم یا باید با دوس پسرم باشم یا با ایشون ک اومده خاستگاریم دیگه منطقی نشستم فک کردم یاد حرف شماها افتادم دلمم نمیخواست ب کسی ک قراره همسرم بشه خیانت کنم امشب به دوس پسرم پیام دادم و نگفتم خاستگار دارم فقط گفتم تمومش کنیم سخت بود راضی کردنش نمیدونم واسه ایندم مشکلی پیش بیاره یا نه ولی توکل کردم ب خدا ک خودش کمکم کن شماهم واسم دعا کنید و اگه تجربه دارین بگین ک چیکار کنم از الان بهتره
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
نمیدونم والا من خودم یکی بهم قول داد رفت با یکی دیگه ازدواج کرد، انشالله جنازش رو ببینم
قول بدی و یدفه بری بدون توضیح اره بده ولی من از خیلی وقت پیش بهشم میگفتم ولی دنبال ی موقعیت مناسب بودم نمیگم الان مویعیت مناسبی بودا نه اصلا ولی نمیتونستم بیشتر از این ادامه میدادم باید ی راه رو انتخاب میکردم اگه با اون بودنو انتخاب میکردم دو سال سه سال دیگه بعد از زدواج میدونستم طلاق میگیم هیچی ولی از هم سرد میشدیم چون گفته بودم همه چیو هم تو نی نی سایت هم برا دوستام همه میگفتن نکن