پنج مرداد تولدش بود خودم این کارارو کردم
شوهرم کارش اداریه
ی دسته گل با ی جعبه شیرینی خامه ای که روش نوشته بود عزیزم تولدت مبارک بردم اداره
پایین تو حیاط بهش پیام دادم ینفر تو حیاط منتظرت گف کی گفتم برو ببین
امد پایین منو دید با دست گل و شیرینی برد بالا کلی جلو همکاراش کلاس گذاشت یکم نشستم امدم خونه
فک میکرد همونجا ختم میشه
ولی امدم خونه سریع خونه رو تزیین کردم کیک گرفتم
کادو اماده کردم
امد خونه بازم سوپرایز شد خودش گف فکر کردم همون اداره تموم شه نگو اصل کاری خونه بود
😊😊😊😊