دوقلو 6 ماهه دارم...امروز موقع مولتی دادن پرید تو گلو یکیشون...اینقدر ناجور بود که بچم رنگش سیاه شد تنش شد مثه یه تیکه یخ....وای خدایا برعکسش کردم کلی زدم پشتش تا نفس کشید......چقدر جیغ زدم چقدر اشک ریختم....خدایا شکرت بچم خوب شد
منم پسرم یه بار پسته پرید تو گلوش .. سرفه میکرد و کبود شده بود . من که فقط یخ کرده بودم ماتم برده بود . خواهرم دست انداخت گلوش دو بار تا پسته اومد بیرون ..
خیلی حال بدیه
سه تایی شدن یه رابطه فــقـــط وقتی خوبه که نفر سوم خیلی خیــلی کوچولو باشه ..💞 👪 💞 ____ کم کم وقتشه امضامو عوض کنم فک کنم 🙄
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خداروشکر ولی یکم به خودت مسلط باش. جیغ تو به اون بچه استرس وارد میکنه. برا منم این اتفاق افتاده. بعد اینکه حالش بهتر شد رفتم تو دستشویی زار زدم اما جلو بچه خیلی خودم اروم نشون دادم
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...
فک کردم تو این جور موارد فقط من خل بازی درمیارم😂😂😂
نه من سابقم خیلی خرابه تو این مورد
یه بار مهمونی بودیم پسرم 2سالش نشده بود رفت تو اتاق پر وسایل یهو صدای افتادن یه چیزی اومد من نشستم رو زمین دستامو گذاشتم روسرم وجیغ کشیدم اینقد گریه کردم برگشتم دیدم همه میخندن فک کردم پسرمه🤣🤣☹️
وای من بچم آب صابون خورده بود 2 ماهگی مامانم و ابجیم داشتن حمومش میدادن تا آب کف خورده نفس نمیکنی دست وپاش یخ بود اینقدر نو سر خودم زدم همه سینم کبود شد فوری بردمش درمانگاه ردش کردن بیمارستان اینقدر ساکشن کردن و اینا اما بچم تو راه گفتم مرده اصلا نفس نمیکشید خدا دوباره بهم دادش خدایا شمرت
وای دختر منم پنج ماهه بود اینجوری شد سیاه شد نفس نمی کشید بالا خونه مادر شوهرم ه انقدر ترسیدم خونه تاپ شلوارک تنم بود همین جوری دوييدم بالا هم پدر شوهرم بود هم برادر شوهرم بچه رو دادم مادر شوهرم اتقدر زد پشتش سرو تحش کرد یه دفعه گریه کرد نفس کشید خودم داشتم از حال میرفتم بیچاره ها برام آب طلا آوردن ،بعد حالم خوب شد فهمیدم با چه گندی رفتم بالا