نمیدونم چجوری حسمو بگم ولی میتونم بگم که رفتاراش و کاراش و حرفاش خیلی اذیتمون میکنه. دائم درحال ناراحت کردنمه مثلا به لباس پوشیدنم خیلی گیر میده و هی میگه این آستینش کوتاهه این جلوش بازه این تنگه این نازکه، حتما باید جوراب بپوشم واسه همینم کفشای تابستونی حق ندارم بپوشم و پاهامم نباید معلوم باشه. خب منم دوست دارم اونجور که دلم میخواد بگردم. مگه چند سالمه که عین 40،50 ساله ها لباس بپوشم؟ مگه چندسال دیگه جوونم و. میتونم اینجوری لباس بپوشم؟
خیلی زورگویه مثلا بگه فلان چیز باید فلان جا باشه تو خونه خودتم بکشی فایده نداره باید اونو اونجا تحمل کنی.
صب ساعت 8میره سرکار ساعت 1برمیگرده خونه و تا فردا دیگه نمیره. بارها بهش گفتم خب ظهرا یه استراحت بکن مثل بقیه مردا بعد از ظهرم برو سرکار میگه نه کارم سخته، مگه من آدم نیستم؟ درصورتی که میدونم کارش خیلی سخت نیست. مام تو دورانی از زندگی هستیم که واقعا به پول نیاز داریم
و و و و و
خیلی شبا با چشم گریون سرمو رو بالش میذارم چون خسته شدم ازین زندگی که واقعا به سبک و دلخواه یکی دیگست
ولی از طرفی هم دوسش دارم مهربونه هوامو داره و بعد ده سال بهش عادت کردم
خستم خسته....