ی بار مامانم تو حیاط فرش شسته بود و پهن کرده بود رو نردبون من شیلنگو برداشتم گرفتم رو فرش از روشم ی لگن آب کفی ریختم ک مامانم دید وامصیبتا افتاد دنبالم با اون دمپایی قهوهای جلو بسته ها ک میسوزونه ناجور چن بار انداخت نخورد بار آخر ک خورد تعادلمو از دست دادم افتادم تو حلبی روغن ک بغلاشو کامل باز کرده بود جرواجر شده بودم هنوزم جای زخما رو بدنم هست
ی بارم شیلنگو گرفته بودم ب لامپ توالت ترکیده بود
کلا آب بازی دووووس🤪🤪🤪🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣