2777
2789

عزیزم من تا جاییکه میدونم  کلینیک دانشگاها قیمت پایین تر میگیرن درسته یه سریاشون دانشجو هستن اما استاد بالاسرشونه ما ی دوستی داشتیم پسرش رو میبرد دانشگاها میتونین یه سرچ بکنین اگه راضی بودن بقیه شما هم برین

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

منم بهمن ماه انجام دادم دوتا فک شیش تومن

  😍بخاطرهتوچقدر به اشک‌هایم لبخند زده‌ام ! دختر ناز من داره میاد 😍😍 😍 😍 عشق مامان من منتظرتم. بعد کلی سختی خدا بهم یه فرشته داد

واقعا؟؟ میشه ادرسشو بدی؟ اسم دکترش چیه

بزار از خواهرم بپرسم..

فرزندم، دلبندم، عزیزتر از جانم از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم... امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آغوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم... شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...! این روزها فهمیدم باید از تک تک لحظه هایم لذت ببرم....

من کردم ماهی 250 میدیم اما هر یه دونه که بشکنه صد میاد روش که این اصلا انصاف نیست


درد ش واسه چند روز بده موقع خود ارتودنسی اصلا درد نداره بعد چند ساعت پدر آدم در میاد


اگه وضعیت دندونتون زیاد بد نیست نکنین چون هم میشه از طریقی دیگه پول و زمانشو استفاده کرد هم به تدیگ نخوردن و چیزای سفت دیگه مثل گوجه سبز و...نمی ارزه

                                             خداجون واسه همه نعمت هات سپاس گزارم.                                                       
راضی بودی؟ کدوم شهری

تهرانم عزیزم ، بله راضیم 

  😍بخاطرهتوچقدر به اشک‌هایم لبخند زده‌ام ! دختر ناز من داره میاد 😍😍 😍 😍 عشق مامان من منتظرتم. بعد کلی سختی خدا بهم یه فرشته داد

والا هرجای ایران باشه قیمتش مناسب باشه حاضرم برم 

ماهی یک بار یا دست کم دوماه یک بار باید برای تعویض کش و سیم و سفت و شل کردن برین

                                             خداجون واسه همه نعمت هات سپاس گزارم.                                                       
من کردم ماهی 250 میدیم اما هر یه دونه که بشکنه صد میاد روش که این اصلا انصاف نیست درد ش واسه چند ...

فقط یه دندونم جلوتر هست . اعتماد به نفسمو گرفته. همه چیو تحمل میکنم ولی این درست بشه میشه ادرس دکترتو بدی 

 
فقط یه دندونم جلوتر هست . اعتماد به نفسمو گرفته. همه چیو تحمل میکنم ولی این درست بشه میشه ادرس دکترت ...

تهرانم پاسداران میدان فرخی یزدی درمانگاه شهید قاضی طباطبایی که وابسته به دانشگاه شهید بهشتی هست دکتر بدیعی

                                             خداجون واسه همه نعمت هات سپاس گزارم.                                                       
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792