2777
2789
عنوان

رمان...نوبسنده.

110 بازدید | 20 پست

خانما کی دست به قلمه.... 

کی میخونه.

من دارم رمان جدیدم رو استارت میزنم خواستم از شماها بپرسم. ژانرشو و پایان.

ترسناک تخیلی پایان خوش

عاشقانه اجتماعی پایان خوش

عاشقانه درام تراژدی پایان تلخ

اینبار میخوام دوستان نینی سایتی بهم کمک کنن

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اجتماعی، درام، تراژدی ، پایان امیدوار کننده با قارچ و پنیر اضافه

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
تاریخی ، عاشقانه پایان خوش با سختی های بسیار 

من کلا یا پایان خوش نمینویسم یا اگه بنویسمبعد از کلی بیرحمی تمام.

اکثرا دوستام میگن قلمم بی رحمه تو نوشتن.زجر کش میکنم خواننده رو

به به دوست شاعر گل. من شعرام خیلی هوب نیست. اما داستانام تعریف نکنم اگثرا درسشون دارن

اگه دوس داشتی همکاری میکنیم من ایده خوب میدم ولی دیالوگ یا نوشتنم خوب نیس

خودم به شخصه ترسناک با پایان تلخ باز دوس دارم

اجتماعی، درام، تراژدی ، پایان امیدوار کننده با قارچ و پنیر اضافه


     قارچ وپنیرش حله. اما این ژانرارو بهت قول نمیدم امیدوار بشی. اخرش احتمال نودو نه درصد گریه میکنی

من قبلا داستان مینوشتم بعد ازدواج و بچه داری دیگه وقت نشد خیلی دوست دارم دوباره شروع کنم اما با بچه سخته تمرکز باید داشته باشم بچم نمیزاره حتی ارزوی یه کتاب خوندن مونده رو دلم تا کتاب رو باز میکنم بچم نمیزاره من دوست دارم واسه مطالعه و نوشتن داستان یه جای اروم و بی سرو صدا باشه تا تمرکز داشته باشم بچم دم به دقیقه حرف میزنه سوال میپرسه میگه بیا بازی اصلا نمیشه تمرکز کرد منتظرم بره مدرسه تا وقتم ازاد بشه بتونم مطالعه کتاب و  داستان نویسی رو ادامه بدم من دوست دارم مثل جودی ابوت بشم 

پایان تلخ ننویس اصلا عاشقانه طنز غمگین همه چی قاطی با پایان خوش یا غیرمنتظره 

من کلا طنزنمینویسم. نمیتونم. یعنی تا بحال یک داستان کوتاه طنز نوشتم فقط که اونم طنز تجتماعی بود.

من قبلا داستان مینوشتم بعد ازدواج و بچه داری دیگه وقت نشد خیلی دوست دارم دوباره شروع کنم اما با بچه ...

دقیقا منم دخترم چهرسالشه و اوج بازی گوشی. تنها زمان تمرکز و نوشتنم دوازده شب به بعده که خوابه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز