هر وقت این بچه یه امتحانی داره مادرش میفرستدش منزل ما.
پارسال تازه اومده بودن شهرمون و هیچ دوستی نداشت و زیاد میاومد خونهمون. حقم داشت. حوصلهش سر میرفت. الآن کلی دوست پیدا کرده دیگه همش منزل ما نیست. ولی واسه امتحاناتش میاد اینجا.
هر وقت امتحان ریاضی داره که بیبروبرگرد خونه ماست. بچه کلاس چهارمم جمع و تفریق بلد نیست. اونوقت ضرب و تقسیم سه رقمی باید بهش یاد بدم و مسائل هندسی. منم نه تا حالا به کسی درس دادم و کتاباشونم عوض شده شیوهای که من بهش یاد میدم رو متوجه نمیشه.
الآنم کلاس زبان داره میره واسه امتحان زبانش سر نهار اومد در زد که بیام گفتم الآن نه ولی نیمساعت یه ساعت دیگه میخواد بیاد و من واقعا حوصله ندارم.
آخه وقتی خودشون باهاش هیچی کار نمیکنن من چه کاری ازم برمیاد؟