چیزی چندش آورترازاین برای منم نبوده که وقتی 7،8سالم بودوبچه طلاق بودم خونه مادربزرگم دخترکثیف وروانی ...
وایی دخترایه فامیل مام اینجوری بودن مثلا ی اکیپ بودن سینه های همو میخوردن یا میگفتن جفت جفت زنو شوهر بازی کنیم😭خیلی چندشن حتی ی روز اون ایامو یاد آوری میکردن و میخندیدن و چون همشون ازدواج کردن ازهم میپرسیدن ک پردت سالم بود شب عروسی😑بخاطر کارایی ک کرده بودن ورسیدن
پسرداییم بود... اون موقع ۱۲، ۱۳ سالش بوده خانوادم صداشو که درنیوردن هیچ، تازه تا میخوردم منو زدن
ببخشیدا خیلی خانوادت بی درکن مخصوصا مادرت که جای اینکه خودش از عذاب وجدان زجر بکشه بچه از عالم و ادم بی خبر رو شکنجه کرده ولی مطمئن باش خدا بخاطر دل شکستت راه روشنی رو جلوی پات میذاره و کمکت میکنه انشالله خوشبخت میشی
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
[QUOTE=99579937]الهی بگردم ناراحت نشیا ولی بی فکری از خانوادت بوده که پسر مردمو اورده بودن خونه بعد نمیتونستی ...[/QUOTEبخاطر وضع مالی بد خونوادشون اومد خونه ما . پدر مادرم فک.نمیکردن ی بچه تو این سن همچین کاری بکنه یا اصلا حسی داشته باشه . براشون پیش نیومده بود . مثل خیلیا ک الان باور نمیکنن . و فک نمیکنن برا خودشون اتفاق بیفته
بچه ها برادرم 14 سالشه سابقه اش خراب دخترم ک 9 ماهشه رو بغل میگیره بازی میکنه باهاش حرف میزنه بخدا نمیدونین من اون موقع چ عذابی میکشم همش فکر میکنم نکنه بهش نظر داشته باشه از قصد بهش دست بزنه تو رو خدا نگین برادرت و فلان من خودم اون و میشناسم چجوریه لطفا بگین چیکار کنم ب چ بهونه ای ازش بگیرم ک خودش و پدر مادرم ناراحت نشه
این متن عالیه...وقتی ناراحتی تصمیم نگیر وقتی دیر میشه عجله نکن وقتی خیلی خوشحالی به کسی قول نده وقتی یکی دلتو شکست سر یکی دیگه تلافی نکن وقتی بغضت گرفته پیش هرکی گریه نکن شاید همون دشمنت باشه از ته دل خوشحال بشه وقتی با یکی قهر کردی پشت سرش حرف نزن شاید دوباره بخوای باهاش دوست بشی و آخرش اینکه اگر خودت دلت پاکه،فکر نکن همه مثل خودتن!
من بچه بزرگ خانواده ام از خوارم ۴ سال و از برادرم۱۳سال بزرگترم همیشه بدون اینکه کسی بهم گفته باشه همه چیزو براشون توضیح میدادم اونام هروقت مشکلی داشتن بهم میگفتن حسابی ازم حساب میبردن همیشه مثل مادر مواظبشون بودم الان داداشم انقدر رو این چیزا حساسه که نگو ولی مامانم یکم بیخیاله ولی خداروشکر اتفاقی نیوفتاده واسمون ولی الان پسرم ۱سالشه و منم خیلی نگرانشم امیدوارم بتونم خوب راهنمایش کنم و مراقبش باشم مادر بودن سخته خیلی
بچه ها برادرم 14 سالشه سابقه اش خراب دخترم ک 9 ماهشه رو بغل میگیره بازی میکنه باهاش حرف میزنه بخدا ن ...
چرا سابقش خرابه مگه چیکار کرده
اول اینکه اگه به خانوادت برنمیخوره بچه رو ببرن مشاور که روحش درمان بشه وبعد اصلا بچه رو از جلو چشمت دور نکن مثلا ببره اتاق بازی کنه یا ببره حیاط یا پارکینگ ، جلوی چشم خودت باشه
من اگه بچه دارشدم انقد باهاش صمیمی میشم ک راحت همه چی رو براش روشن کنم نه مثل زمان خودمون ک انقد خانواده هامون بی فکربودن... اگه بخوام حساب کنم چقدر باهوش بودم وچقدر خطر از بیخ گوشم رد شده یادمه یه دختری بود توی همسایگیمون ما دخترا میرفتیم دم خونشون رسطی بادی داداش لندهورشم میومد وقتی ما میدویدیم دست میمالوند ب ب اس ن دخترا وقتی من دیدمش دیگه نرفتم دم خونه شون... ولی بقیه دخترای خنگ میرفتن فکرکنم همه شونو دست مالی کرد هنوز چهره ش از تو ذهنم نمیره بعد از بیست ودوسه سال
چرا سابقش خرابه مگه چیکار کرده اول اینکه اگه به خانوادت برنمیخوره بچه رو ببرن مشاور که روحش درمان ب ...
نمیدونم چجوری بگم ولی مشکل داره اون و ک نمیزارم ولی بغلش میکنه خیلی استرس میگیرم پدر مادرم میخواست ببرنش ولی گفت اگه ببرینم من میدونم و شما آبروریزی میکنه بخدا بابام کارگر هر روز 100 تومن 200 میده بهش مشکل از تربیت اش همه چی براش فراهم کار هم نمیکنه پسره ی گنده پولو هم نميدونم چیکارش میکنه
این متن عالیه...وقتی ناراحتی تصمیم نگیر وقتی دیر میشه عجله نکن وقتی خیلی خوشحالی به کسی قول نده وقتی یکی دلتو شکست سر یکی دیگه تلافی نکن وقتی بغضت گرفته پیش هرکی گریه نکن شاید همون دشمنت باشه از ته دل خوشحال بشه وقتی با یکی قهر کردی پشت سرش حرف نزن شاید دوباره بخوای باهاش دوست بشی و آخرش اینکه اگر خودت دلت پاکه،فکر نکن همه مثل خودتن!
من وقتی ک رفتم مدرسه راهنمایی تازه متوجه شدم کم کم چ بلایی سرم اومده . ب شدت کنجکاو شده بودم درباره این چیزا .میخاسم ببینم دقیقا چ اتفاقی واسم افتاده . اما جرات حرف زدن نداشتم . فقط ب حرفا و رفتارای دور و بریا دقت میکردم. فک میکنم همن چیزا باعث شد بلوغم نسبتا زود اتفاق بیفته .
نمیدونم چجوری بگم ولی مشکل داره اون و ک نمیزارم ولی بغلش میکنه خیلی استرس میگیرم پدر مادرم میخواست ب ...
پسرا تربیتشون خییییلی سخته
میشه دقیقتر راجبش بحرفی چ کارایی میکنه
تیکر ی سالگیه دختر گلمه 👇👇👇👇👇👇 خوش امدی عشق مامان و بابا 😍 چقد خوشحالیم از بودنت 😊 دختر قشنگمو بعد ۴ سالو خورده ای ک منتظر بودیم حتی میکرو هم کردیم.ولی منفی شدبطور طبیعی ب لطف خدا باردار شدم ...از خدا ناامید نشید دوستای عزیزم..تا خدا نخاد نمیشه.. فقط ارامش داشته باشید🥰