امان از رسمهای قدیم، شب عروسی

نه برادرشوهرم خیلی خاله زنک و فوضوله جاریمو به دستور ننه جانش به زور اورده بود

منم 5سال پیش ازدواج کردم توو نامزدی نزدیکای عروسی خواهرشوهرم بهم با تیکه و اینا فهموند که ما رسم داریم پشت در وایسیم اخه ما یکسال نامزد بودیم بیشتر اوقات شوهرم میومد پیش من،خونه بابام دوطبقه است یه طبقه بابام اینا میخوابیدن یه طبقه ما وقتایی که شوهرم میموند،اینم همیشه حرص میخورد شبا پیش هم ما میخوابیدیم یه شب رفتیم خونش موندیم عقده ای جامونو جدا انداخت شوهرمو انداخت پیش شوهرش و بچه هاش منم برد تو اتاق یه طرفم خودش خوابید یه طرفم دخترش تا صبح داشتم خفه میشدم،خلاصه به شوهرم گفتم گفت تو کاریت نباشه اینام تمام مهموناشون از راه دور اومدن شبو خونه پدرشوهر خوابیدن منم که طبقه بالا بودم.شوهرم به ابجی بزرگش گفت شنیدم ابجی اینجور گفته دیگه دوس ندارم این حرفو بشنوم اونم گفته بود داداش تمام فامیل شب پایینن جوابشونو چی بدیم اگه یه وقت خاله یا عمه یا هرکی خواست بیاد شوهرمم گفت تو جواب نده بفرس بالا من جواب میدم اونشب هرکی بیاد قلم پاهاشو میشکنم دیگه کسی نمیاد😁 وجدانا هم هیشکی جرأت نکرد بیاد

یاسوجم این رسم و داشتن ولی الان دیگه نه

شوهر من خجالت می کشید واسه همین اینا سو استفاده کردن،زمان نامزدی همش جدا میخوابیدیم،روز بعد عقد مادبزرگ همسرم به دخترش یعنی مادرشوهرم گفت اینا عقد کردن زنو شوهرن باید کنار هم بخوابن،دختر کوچیکش گفت نه آخه بعد عروسی دیگه تکراری میشه مزه نمیده،خود عوضی اش بعد عقد همش ور دل شوهرش بود،خانواده همسرم گناه کردن و حق من به گردنشون هست حلالشون نمی کنم

بعضیا خیلی بی درکن اخه واقعا دوران نامزدی خیلی شیرینه و تکرار نشدنی خب چرا اینجوری زهرش میکنید به دوتا جوون

خواهرشوهر عقب مونده ی منم مغز نداشتش توو عصر حجر همدانیش جا مونده بود میگفت ما همدانیا بد میدونیم نباید کنار هم بخوابید شنیدم خونه مامانت کلا طبقه سوا میخوابید یه وقت رو دل نکنید😒

آ

اینا هم ابا اجدادشون همدانی بود،راحت سی سال عقبن ،فقط واسه ما اخ بود،خواهر شوهرم پسرش رو عقد کرده،از روز عقد عروسش خونه ایناست اتاق اختصاصی دارن،منتظر انتقام خدا هستم

واسه منم دختر خودش ازدواج کرده اما شکرخدا باهاش قهرم نه عقدش بودم نه عروسیش برن گم شن هر غلطی میکنن بکنن

خودتون کجایی هستید؟البته جسارتن

هم استانی میدرکمت

هم چنین 

جسارت نباشه چه شهری هستین