از همین الان هر دو تا تون به مادرتون بفهمونین اون موقع که فایده ندارد ضایعشونم بکنین بازم بهتون توهین شده
ماهم ده سال پیش ازدواج کردیم.این رسمم داشتیم الان دیگه تقریبانیست.منم به شوهرم گفتم نمیزارم بهترین شب زندگیم بااسترس وفکراینکه بقیه منتظرن چی بشه بگزره.اقایم هم قربونش برم پایه بود.یه جوری گولشون زدیم فکر کردن عملیات انجام شده بعدچندساعت بعدش درکمال ارامش عشق اولین تجربه عاشقانه مون رو داشتیم..هم ب اونا بی احترامی نشد و رسمشون موندن هم خودمون به خواسته مون رسیدیم
عروسی منم برادر شوهرم با کمال پرویی امد زنشو گذاشت خونه ما رفت بعد شوهرم وقتی فهمید زنگ زد بهش بیا زنتو بردار برو وگرنه شب تو کوچه میمونه
والا من همون اول یک برگه سلامت گرفتم تو محضرمامانم انداخت جلومادرشوهرم وقبیلش تموم شد_اونم چون فکرشون قدیمی بود بعدشم دیگه اینحرفارونداشتیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
