سلام دوستان خواهشن منوراهنمایی کنین ۹ساله تویه شهرغریب تنهابودم وبه هیچ کس اعتمادنمیکردم وسالم زندگی کردم ۳ماهه بایه خانومی هم سن خودم دوست شدم گفت منم بچه دارنمیشم وبیاباهم دوست باشیم چون همدردیم منم گفتم کسی روک اینجاندارم باهم دوست شدیم خیلی صمیمی تواین ۳ماه انگارچن ساله یکم ک درددل کردوخودمم فهمیدم دیدم ادم جلفیه وبامردای دیگه م ارتباط داره قبل اینکه بفهمم یه اقایی رومعرفی کردبراخواهرم که دوساله جداشده منم باهم اشناشون کردم ولی حالاکه فهمیدم جریانش چیه خیلی دلهره دارم ازابروم میترسم چیکارکنم باهاش بهم بزنم؟
جریانش چیه؟
معطل نکن رابطت رو کم کن
خواهرت رابطه داره با اون آقا
نگو که متاهل هستید!!!!
نه ادامه بده....
قطع رابطه هم کنی فایده نداره کاریه که شده ولی به نظرم الانم دیر نیس با اینجو ادما اصلا دوست نشو
ناگفته نمونه شوهرم شب کاره یه چن شبی اومدخونه ماباشوهرش دعواش شده بود قبلا باگوشی من به شوهرش زنگ زده بود شماره منوشوهرش داشت چن شب پیش من مهمون داشتم دیدم شوهرش زنگ زده به من گفت خونه شماست منم گفتم نه و گفتم دیگه به من خواهش زنگ نزنید بدپیام داده بود اگه طوری بشه برازندگیم ازت شکایت میکنم حالاشب وروز فکرم درگیره نمیدونم چیکارکنم
دقیق متوجه نشدم مگه متاهل نیستی همسرت رو درجریان بزار باهاشم کات کن تامام
همين الان باهاش قطع رابطه كن جريان هم هرچه ميخواد باشه
یا خدا
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
5 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
