یه روز بعدازنماز که سلام میدادم به اماما و پیامبر یهو از ته ته دل گفتم عه پس حضرت ابوالفضل چی ایشونم معصوم نبوده توراه خدا شهیدشده تو کربلا شهیدشده و ازته دلم سلام دادمبهشون واسه اولین بار.چندروز بعد دوستم بهم پیام داد گفت که نذر نمک داره و همه رو پخش کرده و 16تاش مونده یادش بندازم فردا یکی هم به من بده.راحب نذر توضیح داد گفت خیلییی جواب میده و توهم حتما امتحان کن.دوستم میدونست که حاجت من چیه و جالب اینه همیشه بهم میگفت بیخیالش شو ارزش نداره و حتی نذری میخاستم بکنم برای این حاجتم دعوام میکرد اما این نذرو چندیین بار تو روزای مختلف بهم میگفت که امتحان کنم
دوستم حاجتش رو ازاین نذر گرفت نذر اینطوری بود که سه شنبه ی اول 149تا یاابوالفضل میگی سه شنبه ی دوم149تا نمک پخش میکنی و سه شنبه سوم حاجت روا میشی دوستام یه مشکلی براش پیش اومده بود دکتراگفته بودن اصلا حل نمیشه اما معجزه شد و مشکلش ازبین رفت.
منم بعداینکه دیدم تو اون تاثیر گذاشته خودم اومدم امتحان کنم من بابام اصلا ادممذهبی نیست حتی نذر و این چیزارم مسخره میکنه حتی مامانمم خیلی سرنذر گیدمیده بهم چه برسه نذر نمک اما از همون وقتی که گفتم همه استقبال کردن خودم واقعا تعجب کرده بودم.بابام کوچک ترین کاریو هی کش میده امروز فردا میکنه و غرمیزمه اما نمکا و چسب و نایلون واسه بسته بندیو هرلحظه میگفتم میخرید همش میگفتن بزار کمکت کنیم و...اونم باچه ارامشی اخه خونه ما عادتشونه سرهرچی یه دعوا راه بندازن اما این نذر انقدد محبت اورد توخونمون که واقعا متعجب بودم واسه پخشش بابام و مامانم بیشتر از من استرس داشتن😂هی بابام پیگیر بود که چیشد تموم شد همش و اینا...؟؟حتی میگفت چندتا شکلات و این چیزام بگیر بزار توش.من قرار بود نذرارو صب بدم مامانم یکمشم ببره نونوایی پخش کنن اما خواب موندم و بخاطر این خیلی ناراحت بودم که امروز تموم نمیشه.دوستم میگفت هرجور شده باید امروز تموم شه اما اصلا امیدنداشتم چون جای کوچیکی زندگی میکنیم همه ی تلاشمو کردم اما نذرا تموم نشداز خود حضرت ابوالفضل و امام زمان خاستم دعاکنن تا همشو بتونم انروز تموم کنم یهو دوستم گفت دوتا دوتا هم هب نداره بدی و بقیشو من دوتا دوتا دادم و فوری هم تموم شد.شبشم انقدد توخونمون عشق و ارامش بود که تاحالا سابقه نداشت من هی تودلم میگفتم بخاطر انرژی مثبت نذره ست و این ازمهربونیه حضرت ابوالفضله که اسمشم چقد باعث مهربونیه و ارامش خونمون شد و چقد نذرش خوب انجام شد.من مطمئنم اشناییم بااین نذر و اینکه دوستم برخلاف همیشه تشویقم کنه به این نذر و اینکه بابام که این چیزارو مسخره میکنه انقد استقبال کنه همشو همش به خاست و مهربونی حضرت ابوالفضل بود و حس میکنم همششدر ازای اون یه سلامی بود که اون روز من از ته دل به ایشون دادم و ایشونم اینطوری با مهربونیشون منو طلبیدن