صبحانه را میتوان با دسر عاشقانه های شیرین میل کرد...وقتی الکی حواسم را پرت روزنامه خواندن کنم و از فنجان تو چایی بنوشم و بعد با کلی اب و تاب بگویم: عجیب است...چقدر چای امروز خوش طمع شده...! چشمانت به خنده بیفتد ولقمه نیمه گاز زده ام را از دستم بگیری و بگذاری دهانت و بگوویی:عجیب تر اینکه نان و مربای امروز هم طمع هیجان انگیزی دارد و هضم،این مزها های ه عجیب،بوسه ای میخواهد که که از ابتدای صبح روی لب های جنابعالی دارد زبان درازی میکند!! بابا تیکر رژیمه ،من مجردم هنوز شوهرم کجا بود که حامله بشم بابا
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
صبحانه را میتوان با دسر عاشقانه های شیرین میل کرد...وقتی الکی حواسم را پرت روزنامه خواندن کنم و از فنجان تو چایی بنوشم و بعد با کلی اب و تاب بگویم: عجیب است...چقدر چای امروز خوش طمع شده...! چشمانت به خنده بیفتد ولقمه نیمه گاز زده ام را از دستم بگیری و بگذاری دهانت و بگوویی:عجیب تر اینکه نان و مربای امروز هم طمع هیجان انگیزی دارد و هضم،این مزها های ه عجیب،بوسه ای میخواهد که که از ابتدای صبح روی لب های جنابعالی دارد زبان درازی میکند!! بابا تیکر رژیمه ،من مجردم هنوز شوهرم کجا بود که حامله بشم بابا
البته ۵۸بودم خودومو با رژیم و ورزش و رعایت رسوندم ۵۴ همه میگن لاغرشدم ولی دوست دارم بشم ۴۷
صبحانه را میتوان با دسر عاشقانه های شیرین میل کرد...وقتی الکی حواسم را پرت روزنامه خواندن کنم و از فنجان تو چایی بنوشم و بعد با کلی اب و تاب بگویم: عجیب است...چقدر چای امروز خوش طمع شده...! چشمانت به خنده بیفتد ولقمه نیمه گاز زده ام را از دستم بگیری و بگذاری دهانت و بگوویی:عجیب تر اینکه نان و مربای امروز هم طمع هیجان انگیزی دارد و هضم،این مزها های ه عجیب،بوسه ای میخواهد که که از ابتدای صبح روی لب های جنابعالی دارد زبان درازی میکند!! بابا تیکر رژیمه ،من مجردم هنوز شوهرم کجا بود که حامله بشم بابا
۲ هفته اس میرم هنوز وزن نکردم از اون موقع اولش ک وزن کردم ۶۹ بودم😚
من الان یه ماهه که دارم میرم
من خودم ب چشم خودم دیدم که واقعا هوب بود شکمم دارع از بین کاملا میرع
رون و باسنمم کوچیکتره شده
ایشالله مه مانکن بشی
صبحانه را میتوان با دسر عاشقانه های شیرین میل کرد...وقتی الکی حواسم را پرت روزنامه خواندن کنم و از فنجان تو چایی بنوشم و بعد با کلی اب و تاب بگویم: عجیب است...چقدر چای امروز خوش طمع شده...! چشمانت به خنده بیفتد ولقمه نیمه گاز زده ام را از دستم بگیری و بگذاری دهانت و بگوویی:عجیب تر اینکه نان و مربای امروز هم طمع هیجان انگیزی دارد و هضم،این مزها های ه عجیب،بوسه ای میخواهد که که از ابتدای صبح روی لب های جنابعالی دارد زبان درازی میکند!! بابا تیکر رژیمه ،من مجردم هنوز شوهرم کجا بود که حامله بشم بابا
صبحانه را میتوان با دسر عاشقانه های شیرین میل کرد...وقتی الکی حواسم را پرت روزنامه خواندن کنم و از فنجان تو چایی بنوشم و بعد با کلی اب و تاب بگویم: عجیب است...چقدر چای امروز خوش طمع شده...! چشمانت به خنده بیفتد ولقمه نیمه گاز زده ام را از دستم بگیری و بگذاری دهانت و بگوویی:عجیب تر اینکه نان و مربای امروز هم طمع هیجان انگیزی دارد و هضم،این مزها های ه عجیب،بوسه ای میخواهد که که از ابتدای صبح روی لب های جنابعالی دارد زبان درازی میکند!! بابا تیکر رژیمه ،من مجردم هنوز شوهرم کجا بود که حامله بشم بابا
صبحانه را میتوان با دسر عاشقانه های شیرین میل کرد...وقتی الکی حواسم را پرت روزنامه خواندن کنم و از فنجان تو چایی بنوشم و بعد با کلی اب و تاب بگویم: عجیب است...چقدر چای امروز خوش طمع شده...! چشمانت به خنده بیفتد ولقمه نیمه گاز زده ام را از دستم بگیری و بگذاری دهانت و بگوویی:عجیب تر اینکه نان و مربای امروز هم طمع هیجان انگیزی دارد و هضم،این مزها های ه عجیب،بوسه ای میخواهد که که از ابتدای صبح روی لب های جنابعالی دارد زبان درازی میکند!! بابا تیکر رژیمه ،من مجردم هنوز شوهرم کجا بود که حامله بشم بابا
صبحانه را میتوان با دسر عاشقانه های شیرین میل کرد...وقتی الکی حواسم را پرت روزنامه خواندن کنم و از فنجان تو چایی بنوشم و بعد با کلی اب و تاب بگویم: عجیب است...چقدر چای امروز خوش طمع شده...! چشمانت به خنده بیفتد ولقمه نیمه گاز زده ام را از دستم بگیری و بگذاری دهانت و بگوویی:عجیب تر اینکه نان و مربای امروز هم طمع هیجان انگیزی دارد و هضم،این مزها های ه عجیب،بوسه ای میخواهد که که از ابتدای صبح روی لب های جنابعالی دارد زبان درازی میکند!! بابا تیکر رژیمه ،من مجردم هنوز شوهرم کجا بود که حامله بشم بابا