دارم دق میکنم از حسودی مادرم شده مادرشوهر نمونه....خدا منو بکش. بیایید دلداریم بدید
تند تند تعریف میکنم فقط بیایید یه سطل آب خنک بریزید رو سرم بلکه آتیش سرم خاموش بشه. بعد از ۴ سال خواستگاری برای داداشم، رفتیم یجایی که دختره و مادرش چند جلسه ی اول خودشونو خوب نشون دادن. حالا میگم که مادرش چه حرفایی زده جدیدا. یه خونه ی دوطبقه تو بهترین جای شهر بابام به داداشم داده مادره گفته باید به نام خود پسرتون باشه. حالا بابام خونرو کلی خرجش کرده و ۳ ساله بدون مستاجر نگه داشته تا داداشم زن بگیره برن بشینن توش. بعد گفته دخترم داره میره رانندگی یاد بگیره ماشینم پسرتون داشته باشه به نام خودش چون دخترم میخواد رانندگی کنه و ماشین سوار بشه. بعد پرسیده حساب بانکی داره پسرتون!!!! چقدر پس انداز داره؟؟؟!!!! خدایا منو بکش. بعد گفته آپارتمان نوساز دوست داره دخترم!!!! بچه ها بیایید بگید من خوابم یا بیدار!!! مامانم میگه حق دارن همه ی اینارو بخوان. همرو براش میکنیم تا راضی باشه. بعد یه طلای حسابی هم براش میخوان بخرن. مادرش گفته ما عقدم نمیگیرم همون یه مراسم بسه!!! یعنی ما خرج کل عروسیو بدیمو تموم. بعد تازه گفته فلان فامیلمون سرویس چوبم دادان به دوماد!!!!! مامان بابام میگن اشکال نداره ما میگیریم تازه فرشو گازو...میخوان بهش بدن. مادر پررو پرو از حالا حرف خرید و شب یلداییو....زده. فقط نشستم ببینم مهریه چی میخواد. خونه ای بابام داره به داداشم میده نزدیک ۱ میلیارد پولشه. تازه براش مغازم خریده اونم ارزشش ۵۰۰ میلیون کمتر نیست. حالا اینارو داشته باشید تا بگم من که دخترشونم چجوری شوهرم دادن خاااک بر سرم کنن. ادامه تو تاپیک بعدی
