من يه خاطره تلخ داشتم از عيد ك باخانواده همسرم بودم
الان يادش افتادم مثل ابر بهار گريه كردم بعد ٥ماه باز دلمو سوزوند
رومبل درازکشیدم دارم به دل دردیکه دارم فک میکنم که علتش چیه
ازکیپشت لپتاپبودم الان روتخت ولوام😅
دراز کشیدم بعد از کلی کار
تو اتاقم دراز کشیدم تو فکر اینم چرا نماز نمیخونم😔😔
شب قراره با مامانم و خواهرم اینا و مادرشوهرمینا بریم پارک. الویه درست کردم گذاشتم یخچال. آشپزخونه ای که ترکیده بود رو مرتب و منظم کردم و الان میخوام برم یه چرتی بزنم بعدش پاشم سالاد درست کنم. در ضمن باشگامم پیچوندم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
