خب اومد همین روالو ادامه بده همش اه و ناله کن ااز جات تکون نخور بذار خودش کارارو کنه
من وقتی بچه شیر میدادم دوبار با شوهرم بحثم شد الهی بمیرم واسه بچم اما واسه تربیت باباش مجبور بودم،بچه گریه میکرد میدادم بهش نگه داره مشخص بود بچم گرسنه اشه میگفت خب شیر بده سرم رفت میگفتم شیر جوشی سمه بچرخونش حواسش پرت شه یه دوبار باهام بحثای الکی راه انداخت دید اصلا بهش نمیصرفه بعدش هم باید بچه داری کنه هم صداشو تحمل کنه دیگه یاد گرفت مادر شیرده رو حرص نده