پدرشوهرم دو هفته پیش با شوهرم دعواش شده بود بین خودشون بود بعد مامانش زنگ زد به مامانم که اره پسرم اخلاقش برگشته و باباش هیچکاری براش نمیکنه و این چیزا بعد شوهرمم چندبار زنگ زد به مامانش جواب نداد پنجشنبه عروسی دعوتیم امروز رفتیم وسایلمونو بیاریم ی سری از وسایلمون خونه مادرشوهرم اینا بود اول که پدرشوهرم خودشو زد به خواب به مادرشوهرمم دوبار سلام کردم تا به زور جواب داد بعد پاشدن رفتن خونه بغلیشون ما وسایلمونو داشتیم برمیداشتیم مادرشوهرم دوباره برگشت دعوا که میرید حق تدارید اینارو ببرید ماشینم سوییچشو بزار با اژانس برید اومد جلو در و که نزاره بریم شوهرم اروم هولش داد که در بشیم خودشو کوبید به دیوار بعد وسایلمونو کشید با وسایلمون خودشو انداخت رو مبلو بعد همینجوری درگیری داشتیم سر وسایلمون خودشو انداخت زمینو الکی زد به تشنج کردن 😐😐😐 الکیااااا قشنگ معلوم بود پدر شوهرمم بعدش اومد خیلی ریلکس برخورد کرد باهاشو قشنگ معلوم بود فیلمشونه اخرم خیلی ریلکس گفت برید هرجور دوسدارید زندگی کنید اینم بگم که پدر شوهرم خیلیییی عصبیه و مشکل اعصاب داره برامون جا تعجب بود که انقدر ریلکس با قضیه برخورد کرد 🤔🤔