بچه ها ولی این یاداروی ها خیلی بده من جدیدا میام همه حرفاشونو هی مرور میکنم و اعصابمو خورد میکنم الان از کوچک ترین حرفشون ناراحت میشم اینقد دلم سیاه شده ازشون فک میکنم اگه خبر مرگشونو بشنوم ناراحت نشم .الان ی ماه شده که حتی این تفکرات رو زندگیم هم اثر گذاشته شوهرمو از خودم زدم حس میکنم هر چی میخوام خوب باشم نمیتونم
از این که علنا بهم میگن نازا و باید یه فکری برا زندگی داداشمون بکنیم این که بهم میگن نمیخوای آرامش وخوابت بهم بریزه واسه همین بچه نمیاری یا عرضه ی بچه آوردن نداری،این حرف همه اطرافیانمه ففط خونواده ی شوهرم نه،آخه وقتی خدا خودش صلاح ندونه گناه من چیه یا من بی عرضه ام؟بادلای پاکتون واسم دعا کنید خدا بهم هدیه شو بده میدونم اگه بخواد هرچیزی غیر ممکنی ممکن میشه خدایا خودت شاهدی دل بستم به امید خودت امیدموناامید نکن
خدایا بنده هات بدجوری داغونم کردن.خودت منومیبینی چه روزای رو میگذرونم خودت به دلم آرامش بده خیلی محتاج آرامشم....1400/4/28
مادرشوهر من ب پدرم گفت پف یوز ولی حرفاییکه شوهرم زده بیشتر دلمو سوزونده حلالش نمیکنم
اشغالن
سلام من تک فرزندم آذر ۸۹با شوهرم دوست شدم اردیبهشت ۹۲عقد کردیم و مهر ۹۴عروسی کردیم و ۱۲فروردین اقدام کردیم برای بارداری ولی ۱۸خرداد ۹۸بچم سقط شد به خاطر تصادف دعا کنید این روزا زود بگذره و بشه ۳ماه تا دوباره اقدام کنم لطفا یه صلوات بفرستید تا زندگیم همچیش رو روال بیوفته اگه م مشکلات برداریم زندگی شیرین میشه
یه روز ناهار خونه مادرشوهرم بودیم خواهر شوهرم اینام بودن . من برنج و یه تیکه سینه مرغ داشتم میخوردم یهو مادرشوهرم گوشت توی بشقاب منو برد گفت تو سینه نمیخوری دخترم دوست داره. خواهر شوهرم خجالت کشید قبول نکرد شوهرمم کلی بهش حرف زد منم نتونستم بخورم غذامو بغض کرده بودم. البته واقعا از سر نادونی این کارو کرد . هیچچچج وقت از دلم نمیره بیرون
کاش به حاضر جوابی تو بودم شوهرم اون لحظه رسیدگفتم بیا بریم ببین مامانت چی میگه دیگه مزاحم نمیشیم عمرا اگه پام اینجا بزارم خواهر شوهر کوچیکم هم بود کلی بامادرش دعوا کرد گفت چه حرفی بود زدی ولی تو دل من مثل یه عقده مونده
از این که علنا بهم میگن نازا و باید یه فکری برا زندگی داداشمون بکنیم این که بهم میگن نمیخوای آرامش و ...
منم بچه دار نمیشم اوایل میگفت تا دوسال فرصت داری بچه بیاری الان ی ساله که فهمیدم شوهرمم مشکل داره برداشته میگه مردی که بچه نداره باید چند زنو امتحان کنه ببینه واقعا مشکل از خودشه زنشم اگه تحمل نمیکنه بره برا خودش نمیدونی چقد برا این حرفش من گریه کردم با خودم میگم مگه خدا نمیبینه اینا چطور دل میشکنن کی دلش به درد میاد یا اینارو بزاره سرجاشون یا به من بچه بده مگه من چند سالمه همش ۲۱ ولی انگار ۴۰ سالمه خسته شدم از حرفا و حدیثا از طعنه ها از دعاهای مسخره ادما و نذرونیازای الکیه مادرشوهرم