به همسرم میگم همینجوری که مادرت برادوتادخترش جهیزیه داده و هنوز داره جمع میکنه وظیفشه برا عروسی کمکت کنه،
خلاصه بین اینهمه کشمکش من دیدموقتی براخانوادش مهم نیستمو همسرمم عین خیالش نیس نه پول توجیبی بهممیده نه حالمو درست وحسابی میپرسه گفتم بیاجداشیم ازهم