این دختر هم عین همونیه ک گفتی. تو منی یا من توام. چن روز پیش جاشو انداختم خوابید ۲ شب زنگ زدم بیاین ببرین خوابیده اومدن ببرن انقد جیغ زد موند خونه ما .من بودم یکی هم در گوشش میزدم میگفتم بیشتر گریه کن ولی میریم خونه. ولی اونا....
من بارداربودم سه ماهم بود،ازبس میومدو میرفت ارامش نداشتم،میخاستیم بریم عروسی میخاستم ارایش کنمو لباس بپوشم اومد همه وسایل ارایشمو برداشت،بهش گفتم برو پیش مامانت تا من بتونم زود اماده بشم،شوهرم دعوایی راه انداخت که چرابهش گفتی برو منم اونقدر گریه کردم حالم بد شد کلیییی استفراغ کردم چن روز بعدش نوبت سونو داشتم رفتم سونو،دکتر بهم گفت چن روزه که بچت داخل شکمت مرده
میدونی مشکل کجاست؟
منو جاریم بچه هامون همسنه ولی همسرمن روی خواب وخوراک حساسه اونا نه
من سعی میکنم بچه هام۱۲شب خواب باشن ولی برااونا مهم نیس
همه جوره بهشون رسوندم وگفتم ولی نمیخواد بپذیره که کاراشون اشتباهه یااگه اشتباه نیس مارو اذیت میکنه
وای خدای من
چقد اعصاب خوردی من ک نمیکشم این همه بی نظمی و ازار و اذیت رو هوووووف
فقط شوهرت باید به برادرش بگه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
