2777
2789
عنوان

خانه دارها بیایین چند تا سوال

| مشاهده متن کامل بحث + 321 بازدید | 45 پست

خونه مامانم دوهفته یه بار....خیلی هم نزدیکیم 


خونه خواهر و برادر سالی یکبار 


با دوستام رفت و امد ندارم ...چون قبلا ضربه خوردم 

با فامیل هم اصلا رفت و امد ندارم 


اخلاقم طوریه که عاشق تنهاییم ،خونم بزرگ و دلبازه ،حیاط بزرگ و چند تا باغچه هم دارم ،اصلا توی خونه دلم نمیگیره 


تفریحم استخر رفتن و شنا کردنه ،ماهی یکبار هم سینما 


هفته ای یه بار هم میرم بیرون پارک ، یا پاساژ گردی 


ولی فکر کنم شما اسی جون، اخلاقت طوریه که دوس داری توی جمع و با دیگران باشی 


براهمین اذیتی 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

عزیزم وظیفه پدر شما نیست که به دامادش خونه بده شما و همسرتونم اگه توقعی از کسی دارید اون شخص  ب ...

پدرم هرچه داشت و خواهد داشت رو به برادرم داده و خواهد داد

اصلا شوهرم به کنار من بچش نبودم؟ چه رلطی به شوهرم داره من آدم هستم که

مجرد بودم میگفت باید بری عسلویه کار کنی

در همون موقع به برادرم میگفت عزیزم تو پیمانکاری میکنی من ناراحتم اذیت میشی اصلا کار نکن

منه بدبخت فرداش امتحان ترم داشتم باید پیش مردها میرفتم التماسشون واسه کار میکردم

یه خونه خداست بهم بده حقم نبود؟

وقتی ۵ تا خونه به برادرم میده برادرم اونا رو دود میکنه باز بیکار میمونه چرا خونه منو داد؟

من اون خونه رو طراحی کرده بودم براش نقشه کشیده بودم

و اینکه جهاز هم به دردی نداد مثل دختر سر راهی ها هستم دوستم چندتا قابلمه بهم داد مثل یه گدا منو بیرون انداخت

عزیزم وظیفه پدر شما نیست که به دامادش خونه بده شما و همسرتونم اگه توقعی از کسی دارید اون شخص  ب ...

اتفاقا وظیفشه چن داره باید بده قانون میگه نصف پسر باید ارث دختر باشه خب پنجتاخونه داده ب داداشش نمی‌گم دوتاونصف میگم حداقل یکی میداددخترش مگه دخترش سرراهیه بچشون نیس!

برای حل مشکلاتم یه صلوات و یه دعای خیرمهمونم کن عزیزممممممممممم🌹
پدرم هرچه داشت و خواهد داشت رو به برادرم داده و خواهد داد اصلا شوهرم به کنار من بچش نبودم؟ چه رلطی ...

خدا جوابشو بده انشاالله لعنتی چقدحرص خوردم

برای حل مشکلاتم یه صلوات و یه دعای خیرمهمونم کن عزیزممممممممممم🌹
خونه مامانم دوهفته یه بار....خیلی هم نزدیکیم  خونه خواهر و برادر سالی یکبار  با دو ...

ببین تو استخر میری سینما میری و پارک میری و من همش فقط خونه هستم هیچ جایی نمیرم.

منم درس میخونم ولی دلم میخواد یه وقتایی باکسی حرف بزنم یا بیرون برم.

از اون طرف هم افسردگی بعد زایمان ولم نمیکنه به مادرم زنگ میزنم دو کلمه حرف میزنم انگار تو دنیای دیگه هست همش خونه مادرشو با خاله ها و فامیلا میگرده تا زنگ میزنم میگه وقت ندارم

برادرمم جدیدا طلاق گرفته و ناراحتی برادرزاده هام هم شده ناراحتی جدیدم شده

دلیل این رفتار پدر و مادرتون چیه ؟راضی به ازدواج شما با شوهرتون نبودن یا یه چی دیگه؟؟؟    

مادرم خیلیییی شوهرمو دوست داره

خدا رو شکر آدم خیلی خوبی ازدواج کردم ولی خانوادم منو ول کردن تا زنگ نزنم منو یادشون نمیاد

ببین تو استخر میری سینما میری و پارک میری و من همش فقط خونه هستم هیچ جایی نمیرم. منم درس میخونم ولی ...


شاید چون میترسن یه مواقعی بچه رو بزاری پیششون خودشون رو دور نگه میدارن شاید سیاستشونه بعضیا اینطورن 


ولی خب وقتی دوس ندارن ،شماهم سعی کن یه جور دیگه خودت رو سرگرم کنی 


منم یه وقتایی دوستای زیادی داشتم و هر شب نصف فامیل خونم بودن....ولی بعدا فهمیدم قصدشون سواستفاده از موقعیتم بوده و بعدا توی مشکلات تنهام گزاشتن و محو شدن 


منم تصمیم گرفتم تنها فقط و فقط تنها وقتمو بگذرونم ،براهمون استخر و سینما و پارک و بازار رو انتخاب کردم 

تنها میرم و میام ،اولش یه جوریه ولی الان عادت کردم و کلی لذت میبرم وقتی بیرونم 


مطمئن باش همین آدما ،یه روز چنان پیگیرت میشن و میان پیشت....ولی این روزات رو یادت نره ،زیاد تحویلشون نگیر 


شاید خودت خیلی حساس شدی بعد زایمان 


ولی بهرحال همیشه تنها توی خونه موندن هم حس خفگی میده ب آدم 


خودت رو محتاج هیچ کسی ندون ،با بچت برو بیرون یه ساعت بشین توی پارک ،خریدای سبک خونه رو انجام بده 


حال و هوات رو عوض کن 

مادرم خیلیییی شوهرمو دوست داره خدا رو شکر آدم خیلی خوبی ازدواج کردم ولی خانوادم منو ول کردن تا زنگ ...


باشگاه برو حتما برا روحیت خوبه 


اصلا هم ب مشکلات برادرزاده هات یا دیگران فکر نکن ،هیچ کسی مهمتر از خودت نیست 


روی رفتار پدر و مادرت هم حساس نشو بزار هرکار میخوان بکنن یه روزی همون پدر و مادر ،سرافکنده میان دم در خونت مطمئن باش 


چون مهری ک دختر ب پدر و مادر داره پسر نداره 

آاااااااررررررههههههه

من فقط درس میخونم . تو خونه چیکار میکنی؟

میدونی بیرون هم چیزی پیدا نمیشه ولی اعصابم داغونه همش بهونه دارم

مادرم میاد خونمون یه روغن میخره سرم منت میکنه

میدونی فکر کنم بیشتر از کار خانوادم ناراحتم تا تنهایی

اگه بدونی چه جهازی بهم دادن سر سه سال نشده رفتم دنبال وسیله خریدن همه وسیله ایرانی خریدم مثلا پارچ و لیوان یه دست گرفته بودم و قرار بود بقیه رو بعدا بگیرن وقتی بهشون گفتم میشه لیوان بخرین پدرم خندم میزنه میگه هنوز جهاز.

ما نامزدی نداشتیم فقط دو هفته تو دو تا مغازه جهاز گرفتم و قرار شد بقیه رو بعدا بگیرن ولی بعدا فقط چندتا چیز جزیی گرفتن و هیچی نگرفتن ولی همون موقع میرن خونه خودشونو نو میکنند

همیشه وسایلمو میبینم خجالت میکشم

مثلا رختخوابای ۲۰ سال پیش مادرمو گرفتم و تشک زن داداشمو آوردم. اونقدر شوهرم ناراحت شد و من سه سال گفتم تا مادرم برام دوتا تشک دوخت

ولی خیلی از وسایل مادرمو آوردم

 خیلی پیش خانواده شوهرم خجالت میکشم مثلا انگار نه انگار که تک دخترم و پدرم وضعش خوبه

پیششون آبرو ندارم.

فکر کن اونقدر وسایلم داغونن که چرخ گوشتم کار نمیکنه پنکه زمینی باد نداره جارو برقیم درجا خراب شد الان با دست جارو میزنم

بشقاب و پیش دستی ها و وسایل دور انداختنی مادرمو گرفتم و پدرم هی بهم میخندید که من دزدم 😫 بهش میگفتم بابا هیچی ندارم از مهمانا پذیرایی کنم از مادرشوهرم استکان و کاسه میگیرم برای مهمان حالا مهمان هم خواهر شوهرم بود دیدند که از خونه مادرشون وسیله آوردم برای پذیرایی اینا به پدرم گفتم پدرم میگفت هنوز جهازززززز پس مادرتم بره از ننت جهاز بگیره

آخه اونا قول داده بودند رفتم سر زندگی بقیه جهازو بگیرن

باشگاه برو حتما برا روحیت خوبه  اصلا هم ب مشکلات برادرزاده هات یا دیگران فکر نکن ،هیچ کسی م ...

همین الان میگن ما پیر بشیم باید تو مارو داشته باشی ولی اونطوری بین منو داداشم فرق میزارن

برادرم ۱۵ ساله ازدواج کرده ولی مثل دختر مجردا پول میگیره

پدرم اونقدر جای برادرم پیش زن داداشم مهربونی کرد همش زن داداشمو بدون داداشم بیرون میبرد کارای داداشمو اونقدر کرد تا پسره بی عرضه و زیاده خواه شد زن خوب و مثل دسته گلشو طلاق داد

زن داداشم شب و روزش گریس. برادرم اونقدر گساخ شد که راحت هر غلطی میکنه راحت خیانت میکنه

تمام بدبختیای برادرم پدرم تقصیر داره تا تونست بی عرضه کردش و کاراشو میکرد الان بچه هاش باید بسوزن

فکررررر کن تو فقط فکرررر کن که: مثلا برادرم در نقطه ۱ هست و پدرم در خونه من بود نقطه ۲ که از نقطه ۱ تا ۲ نیم ساعت راه هست و برادرم میخواست بره خونه خودش که با دو دقیقه رفتن میرسید خببببب حالا زنگ میزد به بابام که من حال ندارم خونه برم  (که دو دقیقه راه بود) تو بیا منو ببر

حالا بابام از خونمون وقت ناهار . ناهار نمیخوردددد میرفت مه داداشمو برسونههههه

فکررر کن از خونه ما تا اونجا با ماشین نیم ساعت راه بود میرفت تا داداشم دو دقیقه راه نرهههههه و وقتی میرفت میدید داداشم آژانس گرفته رفته و پدرم اصلا ناراحت نمیشد و بلکه میگفت قربون پسرم برم. داداشم ۳۵ سالشه

شاید چون میترسن یه مواقعی بچه رو بزاری پیششون خودشون رو دور نگه میدارن شاید سیاستشونه بعضیا اینطورن& ...

بخاطر اینکه زیاد پول اجاره ندیم به پیشنهاد خودم اومدیم روستا و اینجا بیرون رفتن خیلی سخته

ولی فضای سبز داریم

میدونی ناراحتی های خانوادم منو اذیت میکنه

من بهشون فکر نمیکنم ولی معلومه ناخدا گاه روم اثر میکنند دو هفته پیش به خاطر همین ناراحتی ها بیمارستان قلب رفتم که خدا رو شکر بخیر گذشت

مادرم پشت تلفن حرفای سوزنده میزنه

بخدا خیلی برای خودشون ناراحتی میکنم 

پدرم به برادرم میگه اگه دلت خواست خونه منو بفروش بگیر برای خودت من میرم مستاجری

با پدرم دعوا میکنم میگم سر پیری به فکر خودت باش یک دست لباس بخر میگه من حسودی میکنم

اگه من بخوام از پدر مادرم پول بکشم راحت میتونم تیغشون بزنم ولی ادب میکنم و به فکر خودشونم ولی اونا متوجه نمیشن

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز