حالا اگه بحث کمک خانواده امون بود همه میگفتن وظیفشونه باید بکنن...
حالا یه چند ساعت داماد بخواد بره کمک پرتوقع و ضایع است...
همین شماها پررو کردید این جماعت مردای نامردو
خوب تا االن اصلا ازین ماجراها پیش نیومده مامانم خیلی شوهرمو دوست داره حتی دردودلاشو به شوهرمن میکنه شوهرمم همیشه از پشت مامانم در میاد ولی اینبار اینجوری شده شوهرمم یکم زود بهش بر میخوره و کینه ای هستش دیر یادش میره
بچه ها این سرکوفت کردن من حال منو بهتر نمیکنه که بدتر میکنه اینکه این تایپیکرو زدم مشورت ودنبال یه راه حل بودم اون خانومی که میگه من بی سیاستم یه سیاست به من نشون بده الان انجام بدم .با شوهرم سرسنگین باشم . به مادرم زنگ بزنم به شوهرم بزنگه . با شوهرم بی اعتناباشم انگار اتفاقی نیوفتاده .یا زورش کنم بریم خونه بابام اونجا اشتی کنن .چکار کنم من الان
عزیزم اصلا نگران نباش این نیز بگذرد.ولی اصلا دیگه طرفه شوهرتو نگیر.
دسته پیشو بگیر.
زمان همه چیزو حل میکنه.
نکنه شوهرت انتظار داره مامانت ازش عذرخواهی کنه😐
درست میشه همه چیز.ولی شوهرتو بشناس.خانوادتم شناختنش.
حالا یه دوساعت صبح نمیخوابید چیزیش میشد که این داستانو درستکرده؟خصوصا که میگی بچه اتو نگه میدارن و...
کارای خانوادت شده وظیفه
فقعلا یکم سکوت کن بذار عصبانیتش بخوابه ، قهر نکن ولی حرف هم نزن باهاش اگر خودش حرف زد خیلی عادی جوابشو بده و در کل حالت غمگین داشته باش تا چند روز دیگه که آروم شد بگو از دست هر دو طرف ناراحتم هیچکدومتون منو درک نکردین و به خاطر من کوتاه نیومدین و البته که من از تو بیشتر توقع دارم که حمایتم کنی . بذار انصاف رو ببینه توی حرفات .
امروز بچمو اوردم پیش خودم متاسفانه اینجا سرویس بهداشتی نداره از صبح دهبار زنگ زدم که بیا ببرش دسشویی هنوز نیومده بچمم هی میگه من جیش دارم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
