2777
2789
عنوان

هیچ خوشی نکردم تو زندگیم

502 بازدید | 38 پست

از وقتی خودم رو شناختم بابام مرد بعدش،که شوهر کردم با یه مرد تعصبی دیونه که همش سؤظن داره خسیس،هم هست اهل کار کردن و تلاش هم نیست منتظره من بیشتر خرج کنم تو خونه خودش مغازه داره داده اجاره ارث پدریشه.آرزو دارم یه بار برام هدیه بخره .ولی،تا حالا هیچ کاری برام نکرده فقد غذا خوردم تو خونش.یه مسافرت درست حسابی نبرده من رو .هر وقت رفتیم تو چادر خوابیدیم تو پارکها .پول داره و نمیکنه فقد،تو خونه لم بده و بخوره بخوابه بخدا سنی ازم گذشته وگرنه ول میکردم میرفتم خسته م

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چند سالته؟

بهش گفتي ك چ جوري ميخاي بري سفر

يا خودت بهش هديه دادي؟

منظورم اينه شايد يعضي چيزا رو بلد نيست و نديده و نارضايتي تو رو نميدونه

يعني كي دنيا تموم ميشه    حالا ك چي مثلا مثال  امروز اعصابم خرده دلم ميخاد بزنم شل و پل تون كنم    
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز