آقا امشب خواهرم اینا عروسی برادر دوستشون دعوت بودن بعد تالاره از این تازه تاسیسا شامو پیچونده شام نداده کار به پلیس کشیده میگن انقد حال همشون بد بوده گریه میکردن تازه بزور ۱:۳۰شام آوردن با زور پلیس😰😰😰 یعنی من که اشکم دراومد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خدایا تا تو کنارمی نمیترسه دلم...بمون پیشم مثل هر ثانیه از زندگیم ک بودنت رو واضحتر از هر بودنی حس کردم...مرسی ک بهم فرصت زندگی کردن،عاشق شدن،بچگی کردن و بزرگ شدن دادی...خدایا بابت همه نعمتهایی ک دادی و ندادی شکرت😍
وای نمیدونم بخندم یا گریه کنم. بیچاره مهمونا همیشه فکر میکردم شام تو مسجد ندن ضد حاله.خدا ازشون نگذره باید شکایت کنن از تالار و ضرر و زیان بگیرن حتی بخاطر ابروشون درخواست غرامت کنن.ان شاالله که خوشبخت باشن