من زمان نامزدیم شوهرم با دختر تو خونه گرفتم
افسرده شدم قرص میخوردم خودکشی میکردم
جایی رسید که میخواستن بستریم کنن میگفتن بمونه تو خونه خودش میکشه هی فکر میکردم فکر میکردم اون لحظه که تو خونه بود یادم میومد بد اخلاقی یایی که قبلش باهام کرده بود
ی شب نشستم فکر کردم دیدم جز این که من دارم داغون میشم پوستم داشت خراب میشد معدم درد میکرد استخونام از کم بود کلسیم درد میکرد غذا نمیخوردم دیدم دارم داغون میشم چه فایده گفتم ببخشم هم خودم راحت کن هم شوهرم بهش اس دادم هر کاری با من کردی ببخشیدمت ایشالله موفق باشی